صادق هدایت که از پیشگامان داستاننویسی نوین ایران و روشنفکری برجسته بود، در کتاب بوف کور خود می نویسد :
در زندگی درد هایی است که روح انسان را از درون مثل خوره می خورند و می زدایند، این درد ها را نه می شود به کسی گفت و نه می توان جایی بیان کرد! و اینک؛ سی و هفت درد و عیب اساسی اجتماعی ما ایرانیان که هیچوقت درمان نشد!
1. اکثر ما ایرانی ها تخیل را به تفکر ترجیح می دهیم.
2. اکثر مردم ما در هر شرایطی منافع شخصی خود را به منافع ملی ترجیح می دهیم. 3. با طناب مفت حاضریم خود را دار بزنیم. 4. به بدبینی بیش از خوش بینی تمایل داریم. 5. بیشتر نواقص را می بینیم اما در رفع آنها هیچ اقدامی نمی کنیم. 6. در هر کاری اظهار فضل می کنیم ولی از گفتن نمی دانم شرم داریم. 7. کلمه من را بیش از ما به کار می بریم. 8. غالبا مهارت را به دانش ترجیح می دهیم. 9. بیشتر در گذشته به سر می بریم تا جایی که آینده را فراموش می کنیم. 10. از دوراندیشی و برنامه ریزی عاجزیم و غالبا دچار روزمرگی و حل بحران هستیم. 11. عقب افتادگی مان را به گردن دیگران و توطئه آنها می اندازیم، ولی برای جبران آن قدمی بر نمی داریم. 12. دائما دیگران را نصیحت می کنیم، ولی خودمان هرگز به آنها عمل نمی کنیم. 13. همیشه آخرین تصمیم را در دقیقه 90 می گیریم. 14. غربی ها دانشمند و فیلسوف پرورش داده اند، ولی ما شاعر و فقیه! 15. زمانی که ما مشغول کیمیاگری بودیم غربی ها علم شیمی را گسترش دادند. 16. زمانی که ما با رمل و اسطرلاب مشغول کشف احوال کواکب بودیم غربی ها علم نجوم را بنا نهادند. 17. هنگامی که به هدف مان نمی رسیم، آن را به حساب سرنوشت و قسمت و بد بیاری می گذاریم، ولی هرگز به تجزیه تحلیل علل آن نمی پردازیم. 18. غربیها اطلاعات متعارف خود را در دسترس عموم قرار میدهند، ولی ما آنها را برداشته و از همکارمان پنهان میکنیم. 19. مرده هایمان را بیشتر از زنده هایمان احترام می گذاریم. 20. غربی ها و بعضا دشمنان ما، ما را بهتر از خودمان می شناسند. 21. در ایران کوزه گر از کوزه شکسته آب می خورد. 22. فکر می کنیم با صدقه دادن خود را در مقابل اقدامات نابخردانه خود بیمه می کنیم. 23. برای تصمیم گیری بعد از تمام بررسی های ممکن آخر کار استخاره می کنیم. 24. همیشه برای ما مرغ همسایه غاز است. 25. به هیچ وجه انتقاد پذیر نیستیم و فکر می کنیم که کسی که عیب ما را می گوید بدخواه ماست. 26. چشم دیدن افراد برتر از خودمان را نداریم. 27. به هنگام مدیریت در یک سازمان زور را به درایت ترجیح می دهیم. 28. وقتی پای استدلالمان می لنگد با فریاد می خواهیم طرف مقابل را قانع کنیم. 29. در غالب خانواده ها فرزندان باید از والدین حساب ببرند، به جای اینکه به آنها احترام بگذارند. 30. اعتقاد داریم که گربه را باید در حجله کشت. 31. اکثرا رابطه را به ضابطه ترجیح می دهیم. 32. تنبیه برایمان راحت تر از تشویق است. 33. غالبا افراد چاپلوس بین ما ایرانیان موقعیت بهتری دارند. 34. اول ساختمان را می سازیم بعد برای لوله کشی، کابل کشی و غیره صدها جای آن را خراب می کنیم. در شهرسازی هم از چنین مهارتی برخورداریم. 35. وعده دادن و عمل نکردن به آن یک عادت عمومی برای همه ما شده است. 36. قبل از قضاوت کردن نمی اندیشیم و بعد از آن حتی خود را سرزنش هم نمی کنیم. 37. شانس و سرنوشت را برتر از اراده و خواست خود می دانیم.
نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 30 فروردين 1391برچسب:,
توسط سخی
|
LIFE MATH
ریاضیات زندگی
Smart man + Smart woman = Romance
مرد باهوش + زن باهوش = عشقولانه
Smart man + Dumb woman = Affair
مرد باهوش + زن خنگ = روابط نامشروع
Dumb man + Smart woman = Marriage
مرد خنگ + زن باهوش = ازدواج
Dumb man + Dumb woman = Pregnancy
مرد خنگ + زن خنگ = حاملگی
SHOPPING MATH
ریاضیات خرید کردن
A man will pay $2 for a $1 item he needs
یک مرد بابت یک کالای 1 دلاری که نیاز دارد 2 دلار می پردازد
A woman will pay $1 for a $2 item that she doesn't need
یک زن بابت یک کالای 2 دلاری که نیاز ندارد 1 دلار می پردازد
GENERAL EQUATIONS & STATISTICS
آمار و برابری عمومی
A woman worries about the future until she gets a husband
یک زن نگران آینده است تا زمانی که شوهر کند
A man never worries about the future until he gets a wife
یک مرد هرگز نگران آینده نیست تا زمانی که زن بگیرد
A successful man is one who makes more money than his wife can spend
یک مرد موفق مردیست که درآمدش بیشتر از مبلغی باشد که زنش خرج می کند
A successful woman is one who can find such a man
یک زن موفق زنیست که بتواند چنین مردی را پیدا کند
HAPPINESS
شادمانی
To be happy with a man, you must understand him a lot and love him a little
برای اینکه با یک مرد شاد باشید باید او را کاملا درک کنید و کمی دوست داشته باشید
To be happy with a woman, you must love her a lot and not try to understand her at all
برای اینکه با یک زن شاد باشید باید او را کاملا دوست داشته باشید
و اصلا سعی نکنید که او را درک کنید
LONGEVITY
طول عمر
Married men live longer than single men do
but married men are a lot more willing to die
مردان متاهل بیشتر از مردان مجرد عمر می کنند،
در عوض مردان متاهل بیشتر آرزوی مرگ می کنند
PROPENSITY TO CHANGE
گرایش به تغییر
A woman marries a man expecting he will change, but he doesn't
زمانی که یک زن با مردی ازدواج می کند انتظار دارد که او تغییر کند ولی اینگونه نمی شود
A man marries a woman expecting that she won't change, and she does
زمانی که یک مرد با زنی ازدواج میکند مطمئن است که آن زن تغییر نمی کند و اینگونه میشود
DISCUSSION TECHNIQUE
ادبیات گفتگو
A woman has the last word in any argument
یک زن در بحث حرف آخر را می زند
Anything a man says after that is the beginning of a new argument
بعد از آن، هر حرفی که مرد بزند، شروع یک بحث جدید است
نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 30 فروردين 1391برچسب:,
توسط سخی
|
راز جاودانگی ...
تنها با شهرت نیست كه میتوان جاودانه شد
این است راز جاودانگی
آیا تا به حال وقتی به پارک رفته ای؛ تو زمین بازی
به بچه هایی که سوار چرخ و فلک هستند نگاه کرده ای؟
یا زمانی که قطرات بارون به زمین برخورد میکنند به صدای اون گوش داده ای ؟
آیا زیبایی بالهای یک پروانه زمانی که به هر طرف پرواز میکند را دیده ای ؟
وقت غروب در آسمانی نیمه ابری؛ آیا انعکاس رنگ خورشید را در ابرها نظاره گر بوده ای ؟
وقتی از دوستی میپرسی حالت چطور است؛ آیا صبر میکنی تا پاسخی دریافت کنی؟
آیا تا بحال به کودک خود گفته ای؛ "فردا این کار را خواهیم کرد"
و آنچنان شتابان بوده ای؛ که نتوانی غم او را در چشمانش ببینی؟
آن زمان که برای رسیدن به مکانی چنان شتابان می دوید،
نیمی از لذت راه را بر خود حرام می کنید.
آنگاه که روز خود را با نگرانی و عجله به پایان می رسانید،
گویی هدیه ای را ناگشوده به کناری می نهید.
زندگی که یک مسابقه دو نیست!
کمی آرام گیرید ...
به موسیقی زندگی گوش بسپارید،
پیش از آنکه آوای آن به پایان رسد.
من باور دارم که... همیشه باید کسانى که
صمیمانه دوستشان دارم را با کلمات و عبارات زیبا و دوستانه ترک گویم
زیرا ممکن است آخرین بارى باشد که آنها را مىبینم
من باور دارم که :
دوست داشتن و مورد محبت قرار گرفتن بزرگترین لذت دنیا است
با آغاز تعطیلات نوروزی، حساسترین دوره آمادگی برای كنكور شروع می شود. مسائل موجود در این دوره مانند تعطیل شدن كلاسهای مدرسه، جبران عقبماندگیهای درسی و... برنامه ریزی عید را از سایر دورهها متمایز میكند. امسال به شكل دیگری به استقبال بهار میرویم. خانهی كنكوریها بوی همیشگی عید را ندارد، بویی از جنس كنكور دارد امسال نوروز تعطیل نیست امسال سال شماست. باید حانه تكانی كنید اما از نوع كنكوری آن. باید اوضاع را مرتب كنید. اضافهها را از ذهن دور بریزید، داشتهها را گردگیری و تمیز كرده و به طور منظم در جای مناسبی قرار دهید. برای كنكوریها بهار فصل رویشی دوباره است و ثمره هایی که دیر یا زود به بار خواهد نشست ...
باید به این قضیه تاریخی نگاه کرد. معلمهای آن زمان به دلایل مختلف در تعطیلات نوروز دست از سر دانشآموزان برنمیداشتند! (درسها یادشان نرود یا کمتر از سر و کول پدر و مادرها بالا بروند) هر وقت از دست بچهها کلافه شدند داد بزنند و بگویند اگر "کتابنویسی" هات رو ننویسی، آقاتون تو مدرسه فلکت میکنه! در گذر تاریخ این موضوع برچیده نشد و هر سال طرفداران زیادی پیدا کرد؛ آنفدر که به قشرهای مختلف کشیده شد و گروههای مختلف سنی راه پیدا کرد. حالا آن کسانی که در نوروز درس میخوانند و تعطیلات را فرصتی برای پیشی گرفتن درسی نسبت به دیگران میدانند کم نیستند. البته این قشر به جز درس، کلا هیچی از تعطیلات نوروز نمیفهمند.
به هرحال این لیست را از کمترین درجه تا بالاترین درجه درسخوانی نوروزی تنظیم کردیم که امید است مورد استفاده آندسته از شما اعضای خوب پرشین استار که یا دانش آموز هستید و یا حتی برای شرکت در کنکور داوطلب شده اید مورد استفاده قرار گیرد ...
1. پیک نوروزی
پیک نوروزی اولش کلی ذوق و شوق دارد. بچهها مداد رنگیها را برمیدارند و اول جاهای خالی را نقاشی میکنند و تمام ممارست را در هرچه خوشگلتر کردن آن به کار میگیرند و حتی در تمام عید دیدنیهای روزهای اول میبرند تا کلاسبالاییهای فامیل یاری کنند تا پیک خوشگل شود. چند روزی که میگذرد پیک فراموش میشود و احتمالا مثل وسطهای داستان تصمیم کبری، زیر باران تو حیاط است! سیزدهبدر که تمام میشود، عصر دلگیری که همه میآیند تا لباسهای کار را برای فردا اتو کنند، یاد پیک نوروزی میافتند و بقیه صفحات به کمک همه اعضای خانواده تا صبح و شب بیدار کشی حل میشود.
2. دانشآموزان تیزهوش
این قشر نسبت به گروه قبلی حجم گستردهتری نسبت به بدبختی درسخوانی نوروزی دارند و چون همه مسوولان مدرسه و خانوادهها توهم پروفسوری نسبت به آنها دارند، حجم مشقهای نوروزی در کنار سوال های کپی شده معلمان و کتاب های تست، بسیار گسترده است.
3. کنکوریها
این قشر احتمالا این اولین نوروزی نیست که درس میخوانند. از اواخر اسفند هم روی کاغد نوشتهاند چه روزی چه میخوانند و آن را به دیوار اتاق چسباندهاند، در اکثر موارد برنامه تا چند روزی به پیش میرود و کم کم با عید دیدنیها از برنامه جا میمانند، عدهای بعد از چند روز جا ماندن کلا بیخیال برنامه میشوند، اما عدهای با چند شب بیدار ماندن و قهر کردن با مهمانها و خانواده به کار خود ادامه میدهند.
عدهای زیرزمین خانه، انباری، پارکینگ، داخل ماشین پدر و یا حمام را برای پیدا کردن تمرکز و خواندن چند صفحه بیشتر برای رسیدن به رشته مورد علاقه در دانشگاه تلاش میکنند. در این میان تلویزیون هم دایم در پیامهای بازرگانی متعدد "کنکوریها! کنکوریها" تبلیغ میکند و به جان این بیچارهها اضطراب میاندازد. تعدادی هم در کنکورهای آزمایشی شرکت میکنند و دایم به فکر سرفصلهای برگزاری آزمون آن کنکور آزمایشیاند.
4. کنکوریهای ارشد آزاد
این قشر چندمین بار است که در کنکور شرکت میکنند. احتمالا چند باری برای کنکور دوره لیسانس و حالا برای کنکور ارشد درس می خوانند و به احتمال زیاد کنکور سراسری ارشد را که در بهمن برگزار شده را هم شرکت کردهاند. پوست این عده نسبت به دیگر کنکوری ها نسبت به درسخواندن در ایام نوروز کلفتتر شده و کمتر نسبت به بقیه کنکوری ها بر سر اقوام و خانواده برای درس خواندنشان منت میگذارند. البته به دلیل اینکه میانگین سنی این گروه نسبت به کنکوریهای پیشین بالاتر است، مجبورند در عید دیدنیهای فامیل شرکت کنند، چون دیگران بدشان میآید و همچنین آشغال تخمه های مهمانان در هنگام فوتبال دیدن در عیددیدنی را جمع کنند!
5. کلاسهای فشرده زبان انگلیسی
عدهای هم برای تقویت زبان انگلیسی و شرکت در آزمونهای تافل و آیلتس نوروز را به درس خواندن میگذرانند این گروه در تمام ایام سال آرزو داشتند که به کلاس زبان بروند اما چون شاغلاند وقت نمیشود؛ برای همین نوروز را بهترین زمان شرکت در کلاسهای زبان دانستهاند. البته در این میان تبلیغات آموزشگاههای مختلف زبان بیتاثیر نیست و روزنامهها پر از آگهیهای "دورههای فشرده نوروزی زبان" شدهاند.
:: اهمیت تعطیلات عید برای داوطلبان کنکور ::
بسیاری از دانش آموزان با تعطیل شدن مدرسه ها، فرصتی طلایی و استثنایی بدست می آورند و آزاد می شوند. حالا آنها می توانند بسیار بیشتر از گذشته درس بخوانند. تجربه هم نشان داده است كه خیلی از دانش آموزان در دوران بعد از عید نسبت به فارغ التحصیلان پیشرفت بیشتری داشته اند. در اواخر فروردین ماه آزمون های جامع شروع می شود. شما تنها یك ماه فرصت دارید تا دروس خوانده نشده را بخوانید دروس قبلی را مرور كنید و نقاط ضعف خود را برطرف سازید. انجام این همه كار در این فرصت كوتاه، نیاز به برنامه دقیقی دارد و بدون برنامه حساب شده این كار انجام شدنی نیست.
تعطیلات عید برای بسیاری از آموزشگاه ها و كلاس های كنكور فرصت مناسبی است تا با تنطیم (كلاس های فوق العاده) عقب ماندگی آموزشی خود را جبران و در واقع سرهم كنند ولی بعدا متوجه میشوید كه این كلاس ها (تله)ی بزرگی برای وقت بچه هاست و دست وپاگیر كنكوریها میشود. در ایام عید برنامه های عمومی خانواده مانند دید و بازدید مهمانیها سفرها و ... با فعالیت درسی شما طلاقی پیدا می كند. هماهنگی این برنامه ها با برنامه های درسی شما اهمیت زیادی دارد. به هر حال این ایام نقطه عطفی در آمادگی درسی شماست و سرنوشت بسیاری از كنكوریها در مدت این بیست روز رقم می خورد. هرچند نباید انتظار داشت كه در این مدت معجزه ای روی می دهد ولی اینكه چگونه و با چه برنامه ای از آن استفاده شود قطعا نقش مهمی در نتیجه كارتان خواهد داشت تعطیلات عید را جدی بگیرید.
نحوهی عملكرد دانش آموزان
با فرا رسیدن فصل بهار، سه نوع رفتار و برنامه ریزی عمده در بین دانش آموزان دیده می شود:
1. بعضی ها از این فرصت برای رفع خستگی و تجدید قوا استفاده می كنند.
2. عده دیگری عقیب ماندگی های درسی خود را جبران می كنند.
3. گروهی دیگر دروسی را كه قبلا آموخته اند دوره و جمع بندی می كنند.
در این دوره كه اكثرا دانش آموزان با شتاب و جدیت بیشتری درس میخوانند، اگر به هر دلیل و بهانهای نتوانید از وقت خود استفاده كنید، از دیگران عقب خواهید ماند. پس دیگر رفتن به مسافرت معنایی ندارد. حتی اگر فكر میكنید كه با همراه بردن كتاب در مسافرت میتوانید درس بخوانید، سخت در اشتباهید! تجربه میگوی، چنین اتفاقی نادر است. البته اگر واقعا خسته هستید و به تغییر محیط و آب و هوا احتیاج دارید، چارهای نیست، به یك مسافرت كوتاه دو تا سه روزه بروید. در شرایطی كه سخت مشغول كار هستید رفتن به یك مسافرت غیر ضروری، فعالیت شما را دچار وقفه و سكته می كند. در این صورت، تمركز و شتاب درس خواندن شما مختل میشود.
استراحت در عید
مطالعهی جدی این ایام، اصلا به معنای آن نیست كه صبح تا شب فقط درس بخوانید. میتوانید در این ایام هم به شیوههای مناسب، تفریح و استراحت كنید.
دید و بازدید اقوام
سعی كنید موضوع كنكور و اهمیت آن را برای خانواده خود روشن كنید و از آنها بخواهید عید امسال را به كمك شما بیایند و دید و بازدید ها را به حداقل برسانند. خود شما هم تنها به دیدار اقوام درجه ی یك خود بسنده كنید و سعی كنید این وطیفه را در دو یا سه روز به اتمام برسانید و زودتر روی موضوع اصلی، كه همان كنكور است متمركز شوید.
ساعات خواب در ایام نوروز
یكی دیگر از نكاتی كه باید به آن توجه داشته ساعات خواب و بیداری در ایام نوروز است. در ایام عید معمولا به دلیل تعطیلی مدارس، بیدار شدن دانش آموزان چند ساعت عقب می افتد این مسئله دو اشكال دارد اول اینكه چند ساعت از ساعات شبانه روز است که باید بهترین بهره را از آن ببرید و دوم اینکه اگر از حساسیت فصلی كه موجب خواب آلودگی و سستی می شود رنج می برید، با مشورت پزشك زودتر به پیشگیری آن بپردازید، داشتن ورزش و تحرك در برنامه روزانه یكی از تكنیك های كنترل خواب بهاری است كافی است ۳۰ دقیقه مقاومت كنید.
تغذیه در ایام نوروز
از مسایل مهم دیگر در طول عید نوروز، تغذیه مناسب است كه هم بر میزان راندمان شما در مطالعه و هم بر میزان خواب شما در شبانه روز تاثیر می گذارد. سعی كنید از خوردن بیش از حد آجیل و شیرینی خودداری كنید. غذای پرحجم و چرب نخورید و به جای آن از غذای كم حجم و پركالری استفاده كنید و در نهایت یك توصیه مهم : صبحانه را به هیچ قیمتی فراموش نكنید.
تلویزیون و تلفن در ایام نوروز
یكی از مهمترین آفتهای عید تماشای بدون برنامه تلوزیون است. پس سعی كنید به هیچ وجه تلوزیون را بدون هدف روشن نكنید و بعد از اتمام برنامه ی مورد نظر خود (كه آن هم یك یا دو برنامه انتخاب شده از بین برنامه هاست) به سرعت تلوزیون را خاموش كنید و به محل مطالعه خود برگردید در این فصل از سال، برخی از دوستان شما، كه خود بنا به دلایلی مطالعه نمی كنند برای كاهش اضطراب خود سعی می كنند زمان شما را با كشاندن شما به پای تلفن تلف كنند پس مواظب تلفن باشید. بهتر است از دیدن برنامه های هیجان انگیز یا سریال های دنباله دار بپرهیزید و به برنامه های كوتاه طنز با توجه به نكات ذكر شده بالا بپردازید.
دلسردی و یاس
در این دوره دلسردی و ناامیدی گریبان گیر بسیاری از كنكوریها میشود. در كنار داوطلبان ضعیفتر، عدهای از داوطلبان كوشا و قوی هستند كه از نتایج آزمون های آزمایشی خود راضی نیستند نگران كسب رتبه ی نامطلوب هستند و یا حجم مطالب باقیمانده آنها را نگران و مایوس كرده است دیگر مثل روزهای اول درس نمی خوانند، كند پیش می روند، ساعات مطالعه آنها كاهش یافته و زودتر از قبل خسته می شوند. تجربه نشان می دهد وقتی داوطلبان دچار دلسردی و یاس می شوند، افكار منفی به آنها هجوم می آورد، بدبین می شوند، غیر واقع بینانه به ارزیابی موقعیت خود می پردازند و همه چیز را تیره و تار و از دست رفته می بینند.
بسیاری از آنها با مراجعه به مشاور، دوباره به موقعیت واقعی خود پی می برند و از بحران خود ساخته خارج میشوند. به داوطلبان ضعیفتر توصیه میكنیم دوباره به آخرین رتبه پذیرفته شدگان در دانشگاه ها مراجعه كنند حتما در میان این همه رشته با رتبههای ریز و درشت، جایگاهی برای شما وجود دارد. آیا نمیتوانید این جایگاه را پیدا كنید؟ اگر توان خود را نزدیك به نمره ی یك رشته می بینید، دست از تلاش بر ندارید. به داوطلبان قویتر كه قبلا خوب درس خوانده اند، توصیه میكنیم که نگذارید با مایوس شدن، از رقابت باز بمانید.
میدان را به دیگران واگذار نكنید. بهتر است آهسته و پیوسته به كار خود ادامه دهید. آدم های موفق و سخت كوش هیچ فرصتی را از دست نمیدهند. اگر هم در اولین آزمون جامع به نتایج دلخواه نرسیدید، نا امید نشوید. اشكالات و نقاط ضعف خود را تحلیل كنید و برای آنها برنامه ریزی كنید. اگر به خاطر نتایج كنكورهای آزمایشی، نتیجه ی شما در كنكور بد یا خوب نمی شود درس خواندن مانند بازی شطرنج است دانش آموزان قوی با حركات سنجیده به راحتی می توانند موقعیت خود را باز یابند و از حالت (كیش) خارج شوند.
اصول و تكنیكهای برنامه ریزی در ایام نوروز
حتما سعی كنید برای هر روز خود یك برنامه ی بدون مدون داشته باشید بدینصورت که برای هر روز خود برنامه ای داشته باشید. با در نظر گرفتن اهمیت این موضوع سعی كنید برنامه با توانایی های شما منطبق باشد مهمترین مسئله این است كه شما با توجه به توانایی های خود برنامه بنویسید چرا كه اگر در برنامه ی خود اصل واقع گرایی را در نظر نگیرید ممكن است اصلا آن را اجرا نكنید از قدیم گفته اند كه سنگ بزرگ نشانه نزدن است پس بعد از بررسی توانایی های خود یك برنامه منطقی و واقع گرایانه تهیه كنید و خود را حتما ملزم به اجرای آن كنید چرا كه داشتن برنامه موجب می شود كه شما نسبت به عملكرد خود یك دید كلی داشته باشید و از چهارچوب درست خارج نشوید و زمان خود را به بهترین شكل مدیریت كنید در این دو هفته درس هایی را كه نقاط ضعفتان هستند در برنامه بگنجانید بطوریكه اگر قرار باشد بعد از عید از دروس پایه و پیش دانشگاهی آزمون گرفته شود آمادگی شما بیش از ۷۰درصد باشد اگر تا به حال به دروس عمومی توجه نداشتید آنها را هم در برنامه خود بگنجانید.
برگزاری آزمون های متناسب با ایام نوروز
سعی كنید بعد از هر چند روز مطالعه، آموخته های خود را در آزمونهای تستی استاندارد (سوالات كنكورهای سال قبل) محك بزنید تا مطمئن شوید كه ضعف شما در آن مبحث برطرف شده و اگر هنوز ضعفی باقی مانده است از آن آگاه شوید و در صدد رفع آن برآیید. باز هم تاكید می شود، ایام عید بهترین زمان برای برطرف كردن ضعف های شماست.
یك توصیه كلی :
كم كم به مطالعه خود شتاب دهید و توجه كنید كه این شتاب دادن نباید بصورت افراطی و سنگین باشد از هم اكنون با یك شیب ملایم شروع كنید و تا زمان كنكور به اوج مطالعه خود نزدیك شوید. تنها با این روند تدریجی رو به رشد است كه می توانید مطالعه خود را همواره در حد مطلوبی نگاه دارید. در این شتاب گرفتن یك نكته یادتان باشد: عادت به متراكم خوانی را در خود تقویت كنید اول اینكه تراكم كارهای روزانه خود را بیشتر روی درس خواندن متمركز كنید و دوم اینكه در یك روز چند درس مختلف را مطالعه كنید چرا كه در روز كنكور با تراكم بالایی از دروس مواجه هستید.
:: برنامه ریزی برای کنکور در ایام تعطیلات عید نوروز ::
با استفاده از نکات ذکر شده در ادامه ایمیل می توانید از راهنمایی های مفیدی که برای برنامه ریزی کنکور در ایام نوروز است استفاده کنید. یکی از دلایل موفقیت داوطلبان موفق این است که در زمانهایی خاص مانند تعطیلات عید که دیگران درس نمی خوانند؛ آنها به شدت درس میخوانند. دوران عید یکی از دوره هایی است که آنرا دوره طلایی نامیده اند. در این دوره کوتاه شما میتوانید جهش قابل ملاحظه ای به پیش داشته باشید به شرط آنکه به دو راهنمایی زیر دقیقا توجه کنید:
اولاً: زیاد زحمت بکشید …، تفریحات، دید و بازدیدها، مسافرت و تلویزیون را کنار بگذارید و فقط دو روز از عید را به خودتان مرخصی بدهید، (دانش آموزان سال سوم میتوانند چهار روز را تعطیل نمایند) و در روزهای قبل و بعد تا آنجا که میتوانید درس بخوانید. افرادی که اراده ضعیفی دارند مطمئناً پیشرفت خوبی نخواهند کرد. ما به این گونه داوطلبان توصیه مینماییم خودشان به پدر و مادرشان مراجعه کنند و از آنها بخواهند تا بر کارشان نظارت نمایند.
ثانیاً: با یک نقشه دقیق و طبق یک برنامه جامع درس بخوانید. تا بازده مطالعه شما چند برابر شود. در این مقاله چگونگی تنظیم برنامه جامع را برای شما توضیح میدهیم. فقط باید یکی دو ساعت وقت صرف کنید و طبق روشی که توضیح میدهیم "برنامه جامع" را برای خودتان تنظیم نمائید و سپس با نظم و دقت آن را اجرا نمائید. آنگاه خواهید دید که سه یا چهار هفته در ایام نوروز برای شما ارزش چند ماه را خواهد داشت و شما جهش بزرگی به جلو خواهید داشت. برنامه جامع را در داخل جداول یک برگ کاغذ A3 بنویسید. آنرا روی یک مقوای بزرگ بچسبانید و به دیوار مقابل میز تحریر خود نصب کنید تا همواره در مقابل چشمانتان باشد. برنامه جامع جایگزین دفتر برنامه ریزی نمی شود و به عنوان مکمل آن استفاده میشود. روی مقوای بزرگ علاوه بر جدول برنامه جامع یک برگ کاغذ A4 که روی آن برنامه هفته را نوشته اید نصب مینمائید. در پایان هر هفته برگه مربوط به هفته قبل را بردارید و پس از جمع بندی کامل از کارهای انجام شده و کارهای انجام نشده، برگه مربوط به هفته بعد را نصب نمائید.
برنامه جامع چیست و در چه مواقعی تنظیم میشود؟
هرگاه بخواهید یک مجموعه کار آموزشی را به صورت کامل انجام دهید یا یک مجموعه درسی را به طور کامل یا نسبتاً کامل دوره نمائید، برنامه جامع تنظیم مینمائید. توصیه ما این است که برنامه جامع را هیچ گاه برای کمتر از دو هفته و یا بیشتر از چهار هفته طراحی نکنید. در هنگام اجرا و در پایان برنامه جامع، باید کارهای انجام شده و انجام نشده را بررسی و ارزیابی نمائید. حداقل یک بار دیگر میتوانید برنامه جامع تنظیم نمائید و آن هم در یک ماهه قبل از برگزاری کنکور سراسری است.
برنامه جامع چه اجزایی دارد؟
برنامه جامع شامل ده ستون میباشد، عنوان های این ستونها به ترتیب عبارتند از: نام درس- تابلوی آموزشی- برنامه آزمون- تصمیمات و اهداف- منابع مطالعاتی پیشنهادی- سایر منابع اطلاعاتی- زمان برای سه هفته- زمان برای هفته اول- زمان برای هفته دوم- زمان برای هفته سوم در اینجا قسمت هایی را که نیاز به توضیح بیشتر دارند معرفی مینمائیم.
1. تابلوی آموزشی- تشخیص وضعیت:
در ستون تابلوی آموزشی، ارزیابی خود را درباره وضعیت آموزشی تان در هر درس مینویسید.
الف- میانگین نمرات تراز خود را در هر درس یادداشت نمائید مثلا بنویسید میانگین نمره تراز من در درس فیزیک ۵۷۰۰ بوده است.
ب- به برنامه آزمون های دوره نوروز نگاه کنید. اکنون تشخیص دهید که در کدام فصلها قوی هستید و در کدام فصلها ضعف دارید. نقاط قوت و ضعف خود را به طور جداگانه مشخص کنید.
2. تصمیمات و اهداف + منابع مطالعاتی:
در ستون چهارم با توجه به وضعیت درسی خود و با توجه به برنامه آزمونها تصمیماتی اتخاذ مینمایید. دقت کنید که این تصمیمات قابل اجرا باشند مثلاً یکباره تصمیم نگیرید که طی سه هفته دو بار کتابی را دوره نمائید و تمام مسائل آنرا حل کنید و به چند صد تست هم پاسخ دهید! (مطمئناً تصمیمات غیر واقعی قابل اجرا نخواهند بود.) منابع مطالعاتی خود را نیز دقیقا مشخص کنید. برای مطالعه دروس و یادگیری مطالب حتما از کتاب درسی بهره بگیرید. البته ممکن است در یک درس تسلط کافی داشته باشید و نیازی به مطالعه تشریحی آن درس نباشد. مرور یادداشتها و مقداری تمرین و تست زدن برایتان کافی است در این صورت منابع تستی و تمرین را مشخص کنید. تمرین های کتاب درسی، آزمونهای قبلی منابع مفیدی برای تمرین میباشند. سایر منابع دلخواه خودتان را در ستون ششم اضافه کنید تعداد صفحاتی را که میخواهید مطالعه کنید، تعداد مسائل و تعداد تستها را هم بنویسید. پیش از آنکه به فکر تمرین تست های جدید باشید به تمرین و مرور و حل مسائل و تست هایی بپردازید که قبلا آنها را مطالعه نموده اید. باید آنچه را قبلا فراگرفته اید در ذهنتان تثبیت نمائید و آنگاه به مطالب جدید بپردازید.
3. تخمین و تقسیم زمان:
پیش بینی کنید که اساسا در ایام نوروز چند ساعت وقت برای مطالعه دارید و برای مطالعه هر درس چند ساعت میتوانید اختصاص دهید. آن دسته از داوطلبانی که تاکنون برنامه متعادل (نرمال) نوشته اند این موضوع را بهتر میتوانند پیش بینی نمایند. اگر دانش آموز هستید و تا روزهای آخر اسفند به مدرسه میروید توجه کنید که زمان مطاله شما قبل از شروع تعطیلات کمتر است و همچنین اگر میخواهید دو روز اول عید را تعطیل کنید این مدت را هم در نظر بگیرید سعی کنید تخمین دقیقی از ساعات مطالعه خود بزنید. مثلا بگویید من در هفته اول میتوانم پنجاه ساعت درس بخوانم سپس این پنجاه ساعت را بین دروس مختلف تقسیم کنید. به اهمیت هر درس و وضعیت خود در هر یک از دروس توجه کنید. اگر هنگام تنظیم برنامه رویاپردازی کنید و تصمیمات بلند پروازانه بگیرید نه تنها نتیجه بهتری کسب نخواهید کرد بلکه تمام زحمتی که برای تنظیم برنامه کشیده اید به هدر خواهد رفت.
برنامه روزانه
پس از نوشتن برنامه جامع، برنامه روزانه تان را تنظیم نمایید. در برنامه روزانه برای هر روز حداکثر ۵ درس را در نظر بگیرید. اگر مثلا برای درس فیزیک ۱۰ ساعت در نظر گرفته اید میتوانید آنرا به چهار نوبت مطالعه ۲/۵ ساعته یا ۵ بار مطالعه ۲ ساعته تقسیم کنید و روزهای مطالعه را هم مشخص کنید مثلا تصمیم بگیرید چهار نوبت در روزهای شنبه، دوشنبه، سه شنبه و چهار شنبه هر بار به مدت ۲/۵ ساعت فیزیک بخوانید. تکالیف خود را نیز برای هر نوبت مطالعه مشخص کنید آیا فقط کتاب را مطالعه میکنید مساله حل میکنید یا تست هم میزنید. منابع را بنویسید. در ابتدای هر هفته برنامه روزانه را در کنار برنامه جامع روی مقوا نصب کنید در پایان هر روز و در پایان هفته موارد اجرا نشده را در ستون آخر بنویسید و پس از تصحیح و تعدیل و تصمیم گیری مجدد به برنامه هفته بعد بیفزایید.
چند توصیه :
1. برنامه جامع و برنامه روزانه را پس از تنظیم به مشاور خود نشان دهید و از نظرات مشورتی وی بهره بگیرید.
2. اگر در پایان یک هفته ملاحظه نمودید که بخش قابل ملاحظه ای از تصمیمات را اجرا نکرده اید برنامه را مورد بازبینی قرار دهید و قسمت های کم اهیمت تر را حذف کنید.
3. هر قدر هم پایه درسی تان ضعیف باشد هیچ درسی را به طور کامل حذف نکنید. در این گونه دروس میتوانید مباحثی را بیابید که برایتان ساده تر باشد.
4.توصیه به داوطلبان رشته تجربی: درس زیست شناسی درس اصلی شماست سعی کنید این دروس را هر روز در برنامه مطالعاتی خود قرار دهید پس از زیست شناسی، درس شیمی قرار دارد دروس ریاضی و فیزیک را کنار نگذارید و حتی اگر دانش آموز ضعیفی هستید درس ریاضی را از برنامه تان حذف نکنید.
5. توصیه به داوطلبان رشته ریاضی: حساب دیفرانسیل و فیزیک اهمیت تعیین کننده ای در کنکور دارند. اما به هندسه و ریاضیات گسسته کم توجهی نکنید بسیاری از داوطلبان ریاضی به این دروس اصلا اهمیت لازم را نمی دهند و فکر میکنند دروس اختصاصی فقط حساب دیفرانسیل و فیزیک است. در تستهای دروس هندسه، ریاضیات جدید (گسسته یا جبر و احتمال) و مثلثات، با تلاش کمتر میتوانید نتیجه بهتری بگیرید زیرا میزان تنوع طرح سوال در دروسی که اشاره شد نسبت به حساب دیفرانسیل کمتر است و با اینکه مسائل تشریحی در این دروس دشوارتر است ولی اگر داوطلبی پایه درسی متعادل داشته باشد میتواند در کنکور نتیجه بهتری بگیرد. در صورتیکه بسیاری از داوطلبان رشته ریاضی به دلیل علاقه بیشتر به حل مسائل حساب دیفرانسیل یا مکانیک میپردازند و با تصور دشوارتر بودن دروس هندسه یا مثلثات این دروس را کنار میگذارند. مجدداً تکرار میکنیم میزان تنوع و انواع سوالات در دروس مثلثات، هندسه و ریاضیات گسسته کمتر است و اگر پایه متوسطی دارید با تمرین تستهای طبقه بندی شده میتوانید نتیجه خوبی در این دروس بگیرید. متأسفانه بسیاری از داوطلبان ریاضی درس شیمی را به کلی فراموش میکنند و کنار میگذارند که اندیشه ای کاملا اشتباه است. اشکال دیگر کار داوطلبان ریاضی بی توجهی به دروس عمومی است که در دوره نوروز باید به جبران این ضعف بپردازند.
6. توصیه به داوطلبان رشته انسانی: دروس جامعه شناسی، روانشناسی و فلسفه در گروه انسانی بخشی از دروس اختصاصی است که داوطلبان این گروه در آنها بالاترین درصدها را به دست میآورند اما مشکل عمده گروه انسانی، کم توجهی به دروس عمومی است. توصیه میکنیم دروس عمومی را جدی تر بگیرید و اگر در دروس ریاضی و آمار و زبان پایه ضعیفی دارید در ایام نوروز به جبران این ضعفها بپردازید.
حلول سال نو و بهار دوباره طبیعت پیشاپیش مبارك باد
بـرای آنـهایی که عیـد را درس میخواننـد!
و اهمیـت تعـطیـلات عیـد برای کنکـوریها
با آغاز تعطیلات نوروزی، حساسترین دوره آمادگی برای كنكور شروع می شود. مسائل موجود در این دوره مانند تعطیل شدن كلاسهای مدرسه، جبران عقبماندگیهای درسی و... برنامه ریزی عید را از سایر دورهها متمایز میكند. امسال به شكل دیگری به استقبال بهار میرویم. خانهی كنكوریها بوی همیشگی عید را ندارد، بویی از جنس كنكور دارد امسال نوروز تعطیل نیست امسال سال شماست. باید حانه تكانی كنید اما از نوع كنكوری آن. باید اوضاع را مرتب كنید. اضافهها را از ذهن دور بریزید، داشتهها را گردگیری و تمیز كرده و به طور منظم در جای مناسبی قرار دهید. برای كنكوریها بهار فصل رویشی دوباره است و ثمره هایی که دیر یا زود به بار خواهد نشست ...
باید به این قضیه تاریخی نگاه کرد. معلمهای آن زمان به دلایل مختلف در تعطیلات نوروز دست از سر دانشآموزان برنمیداشتند! (درسها یادشان نرود یا کمتر از سر و کول پدر و مادرها بالا بروند) هر وقت از دست بچهها کلافه شدند داد بزنند و بگویند اگر "کتابنویسی" هات رو ننویسی، آقاتون تو مدرسه فلکت میکنه! در گذر تاریخ این موضوع برچیده نشد و هر سال طرفداران زیادی پیدا کرد؛ آنفدر که به قشرهای مختلف کشیده شد و گروههای مختلف سنی راه پیدا کرد. حالا آن کسانی که در نوروز درس میخوانند و تعطیلات را فرصتی برای پیشی گرفتن درسی نسبت به دیگران میدانند کم نیستند. البته این قشر به جز درس، کلا هیچی از تعطیلات نوروز نمیفهمند.
به هرحال این لیست را از کمترین درجه تا بالاترین درجه درسخوانی نوروزی تنظیم کردیم که امید است مورد استفاده آندسته از شما اعضای خوب پرشین استار که یا دانش آموز هستید و یا حتی برای شرکت در کنکور داوطلب شده اید مورد استفاده قرار گیرد ...
1. پیک نوروزی
پیک نوروزی اولش کلی ذوق و شوق دارد. بچهها مداد رنگیها را برمیدارند و اول جاهای خالی را نقاشی میکنند و تمام ممارست را در هرچه خوشگلتر کردن آن به کار میگیرند و حتی در تمام عید دیدنیهای روزهای اول میبرند تا کلاسبالاییهای فامیل یاری کنند تا پیک خوشگل شود. چند روزی که میگذرد پیک فراموش میشود و احتمالا مثل وسطهای داستان تصمیم کبری، زیر باران تو حیاط است! سیزدهبدر که تمام میشود، عصر دلگیری که همه میآیند تا لباسهای کار را برای فردا اتو کنند، یاد پیک نوروزی میافتند و بقیه صفحات به کمک همه اعضای خانواده تا صبح و شب بیدار کشی حل میشود.
2. دانشآموزان تیزهوش
این قشر نسبت به گروه قبلی حجم گستردهتری نسبت به بدبختی درسخوانی نوروزی دارند و چون همه مسوولان مدرسه و خانوادهها توهم پروفسوری نسبت به آنها دارند، حجم مشقهای نوروزی در کنار سوال های کپی شده معلمان و کتاب های تست، بسیار گسترده است.
3. کنکوریها
این قشر احتمالا این اولین نوروزی نیست که درس میخوانند. از اواخر اسفند هم روی کاغد نوشتهاند چه روزی چه میخوانند و آن را به دیوار اتاق چسباندهاند، در اکثر موارد برنامه تا چند روزی به پیش میرود و کم کم با عید دیدنیها از برنامه جا میمانند، عدهای بعد از چند روز جا ماندن کلا بیخیال برنامه میشوند، اما عدهای با چند شب بیدار ماندن و قهر کردن با مهمانها و خانواده به کار خود ادامه میدهند.
عدهای زیرزمین خانه، انباری، پارکینگ، داخل ماشین پدر و یا حمام را برای پیدا کردن تمرکز و خواندن چند صفحه بیشتر برای رسیدن به رشته مورد علاقه در دانشگاه تلاش میکنند. در این میان تلویزیون هم دایم در پیامهای بازرگانی متعدد "کنکوریها! کنکوریها" تبلیغ میکند و به جان این بیچارهها اضطراب میاندازد. تعدادی هم در کنکورهای آزمایشی شرکت میکنند و دایم به فکر سرفصلهای برگزاری آزمون آن کنکور آزمایشیاند.
4. کنکوریهای ارشد آزاد
این قشر چندمین بار است که در کنکور شرکت میکنند. احتمالا چند باری برای کنکور دوره لیسانس و حالا برای کنکور ارشد درس می خوانند و به احتمال زیاد کنکور سراسری ارشد را که در بهمن برگزار شده را هم شرکت کردهاند. پوست این عده نسبت به دیگر کنکوری ها نسبت به درسخواندن در ایام نوروز کلفتتر شده و کمتر نسبت به بقیه کنکوری ها بر سر اقوام و خانواده برای درس خواندنشان منت میگذارند. البته به دلیل اینکه میانگین سنی این گروه نسبت به کنکوریهای پیشین بالاتر است، مجبورند در عید دیدنیهای فامیل شرکت کنند، چون دیگران بدشان میآید و همچنین آشغال تخمه های مهمانان در هنگام فوتبال دیدن در عیددیدنی را جمع کنند!
5. کلاسهای فشرده زبان انگلیسی
عدهای هم برای تقویت زبان انگلیسی و شرکت در آزمونهای تافل و آیلتس نوروز را به درس خواندن میگذرانند این گروه در تمام ایام سال آرزو داشتند که به کلاس زبان بروند اما چون شاغلاند وقت نمیشود؛ برای همین نوروز را بهترین زمان شرکت در کلاسهای زبان دانستهاند. البته در این میان تبلیغات آموزشگاههای مختلف زبان بیتاثیر نیست و روزنامهها پر از آگهیهای "دورههای فشرده نوروزی زبان" شدهاند.
:: اهمیت تعطیلات عید برای داوطلبان کنکور ::
بسیاری از دانش آموزان با تعطیل شدن مدرسه ها، فرصتی طلایی و استثنایی بدست می آورند و آزاد می شوند. حالا آنها می توانند بسیار بیشتر از گذشته درس بخوانند. تجربه هم نشان داده است كه خیلی از دانش آموزان در دوران بعد از عید نسبت به فارغ التحصیلان پیشرفت بیشتری داشته اند. در اواخر فروردین ماه آزمون های جامع شروع می شود. شما تنها یك ماه فرصت دارید تا دروس خوانده نشده را بخوانید دروس قبلی را مرور كنید و نقاط ضعف خود را برطرف سازید. انجام این همه كار در این فرصت كوتاه، نیاز به برنامه دقیقی دارد و بدون برنامه حساب شده این كار انجام شدنی نیست.
تعطیلات عید برای بسیاری از آموزشگاه ها و كلاس های كنكور فرصت مناسبی است تا با تنطیم (كلاس های فوق العاده) عقب ماندگی آموزشی خود را جبران و در واقع سرهم كنند ولی بعدا متوجه میشوید كه این كلاس ها (تله)ی بزرگی برای وقت بچه هاست و دست وپاگیر كنكوریها میشود. در ایام عید برنامه های عمومی خانواده مانند دید و بازدید مهمانیها سفرها و ... با فعالیت درسی شما طلاقی پیدا می كند. هماهنگی این برنامه ها با برنامه های درسی شما اهمیت زیادی دارد. به هر حال این ایام نقطه عطفی در آمادگی درسی شماست و سرنوشت بسیاری از كنكوریها در مدت این بیست روز رقم می خورد. هرچند نباید انتظار داشت كه در این مدت معجزه ای روی می دهد ولی اینكه چگونه و با چه برنامه ای از آن استفاده شود قطعا نقش مهمی در نتیجه كارتان خواهد داشت تعطیلات عید را جدی بگیرید.
نحوهی عملكرد دانش آموزان
با فرا رسیدن فصل بهار، سه نوع رفتار و برنامه ریزی عمده در بین دانش آموزان دیده می شود:
1. بعضی ها از این فرصت برای رفع خستگی و تجدید قوا استفاده می كنند.
2. عده دیگری عقیب ماندگی های درسی خود را جبران می كنند.
3. گروهی دیگر دروسی را كه قبلا آموخته اند دوره و جمع بندی می كنند.
در این دوره كه اكثرا دانش آموزان با شتاب و جدیت بیشتری درس میخوانند، اگر به هر دلیل و بهانهای نتوانید از وقت خود استفاده كنید، از دیگران عقب خواهید ماند. پس دیگر رفتن به مسافرت معنایی ندارد. حتی اگر فكر میكنید كه با همراه بردن كتاب در مسافرت میتوانید درس بخوانید، سخت در اشتباهید! تجربه میگوی، چنین اتفاقی نادر است. البته اگر واقعا خسته هستید و به تغییر محیط و آب و هوا احتیاج دارید، چارهای نیست، به یك مسافرت كوتاه دو تا سه روزه بروید. در شرایطی كه سخت مشغول كار هستید رفتن به یك مسافرت غیر ضروری، فعالیت شما را دچار وقفه و سكته می كند. در این صورت، تمركز و شتاب درس خواندن شما مختل میشود.
استراحت در عید
مطالعهی جدی این ایام، اصلا به معنای آن نیست كه صبح تا شب فقط درس بخوانید. میتوانید در این ایام هم به شیوههای مناسب، تفریح و استراحت كنید.
دید و بازدید اقوام
سعی كنید موضوع كنكور و اهمیت آن را برای خانواده خود روشن كنید و از آنها بخواهید عید امسال را به كمك شما بیایند و دید و بازدید ها
امروز سر چهار راه کـتـک بـدی از یـک دختـر بچـه ی هفـت سـالـه خـوردم ! اگه دل به درددلم بدین قضیه دستگیرتون میشه ...
پشت چراغ قرمز تو ماشین داشتم با تلفن حرف میزدم و برای طرفم شاخ و شونه میکشیدم که نابودت میکنم ! به زمینو زمان میکوبمت تا بفهمی با کی در افتادی! زور ندیدی که اینجوری پول مردم رو بالا میکشی و... خلاصه فریاد میزدم که دیدم یه دختر بچه یه دسته گل دستش بود و چون قدش به پنجره ی ماشین نمی رسید هی می پرید بالا و میگفت آقا گل ! آقا این گل رو بگیرید...
منم در کمال قدرت و صلابت و در عین حال عصبانیت داشتم داد میزدم و هی هیچی نمیگفتم به این بچه ی مزاحم! اما دخترک سمج اینقد بالا پایین پرید که دیگه کاسه ی صبرم لبریز شد و سرمو آوردم از پنجره بیرون و با فریاد گفتم: بچه برو پی کارت ! من گـــل نمیخـــرم ! چرا اینقد پر رویی! شماها کی میخواین یاد بگیرین مزاحم دیگران نشین و ... دخترک ترسید و کمی عقب رفت! رنگش پریده بود ! وقتی چشماشو دیدم ناخودآگاه ساکت شدم! نفهمیدم چرا یک دفعه زبونم بند اومد! البته جواب این سوالو چند ثانیه بعد فهمیدم!
ساکت که شدم و دست از قدرت نمایی که برداشتم، اومد جلو و با ترس گفت: آقا! من گل نمیفروشم! آدامس میفروشم! دوستم که اونورخیابونه گل میفروشه! این گل رو برای شما ازش گرفتم که اینقد ناراحت نباشین! اگه عصبانی بشین قلبتون درد میگیره و مثل بابای من میبرنتون بیمارستان، دخترتون گناه داره ...
دیگه نمیشنیدم! خدایا! چه کردی با من! این فرشته ی کوچولو چی میگه؟!
حالا علت سکوت ناگهانیمو فهمیده بودم! کشیده ای که دخترک با نگاه مهربونش بهم زده بود، توان بیان رو ازم گرفته بود! و حالا با حرفاش داشت خورده های غرور بی ارزشمو زیر پاهاش له میکرد!
یه صدایی در درونم ملتمسانه میگفت: رحم کن کوچولو! آدم از همه ی قدرتش که برای زدن یک نفر استفاده نمیکنه! ... اما دریغ از توان و نای سخن گفتن!
تا اومدم چیزی بگم، فرشته ی کوچولو، بی ادعا و سبکبال ازم دور شد! اون حتی بهم آدامس هم نفروخت! هنوز رد سیلی پر قدرتی که بهم زد روی قلبمه! چه قدرتمند بود!
همیشه مواظب باشید با کی درگیر میشید! ممکنه خیلی قوی باشه و بد جور کتک بخورید که حتی نتونید دیگه به این سادگیا روبراه بشین ...
داستانی متفاوت از چوپان دروغگویی دیگر
یکی بود یکی نبود. غیر از خدا هیچ کس نبود. چوپانی مهربان بود که در نزدیکی دهی، گوسفندان را به چرا می برد. مردم ده که از مهربانی و خوش اخلاقی او خرسند بودند، تصمیم گرفتند که گوسفندانشان را به او بسپارند تا هر روز آنها را به چرا ببرد. او هر روز مشغول مراقبت از گوسفندان بود و مردم نیز از این کار راضی بودند. برای مدتها این وضعیت ادامه داشت و کسی شکوه ای نداشت تا اینکه ...
یک روز چوپان شروع کرد به فریاد: آی گرگ آی گرگ. وقتی مردم خود را به چوپان رساندند دریافتند که گرگی آمده است و یک گوسفند را خورده است.
آنان چوپان را دلداری دادند و گفتند نگران نباشد و خدا را شکر که بقیه گله سالم است. اما از آن پس، هر چند روز یک بار چوپان فریاد میزد: "گرگ. گرگ. آی مردم، گرگ". وقتی مردم ده، سرآسیمه خود را به چوپان می رساندند می دیدند کمی دیر شده و دوباره گرگ، گوسفندی را خورده است. این وضعیت مدتها ادامه داشت و همیشه مردم دیر می رسیدند و گرگ، گوسفندی را خورده بود!
پس مردم ده تصمیم گرفتند پولهای خود را روی هم بگذارند و چند سگ گله بخرند. از وحشی ترین ها و قوی ترین سگ ها را ...
چوپان نیز به آنها اطمینان داد که با خرید این سگها، دیگر هیچگاه، گوسفندی خورده نخواهد شد. اما پس از خرید سگ ها، هنوز مدت زیادی نگذشته بود که دوباره، صدای فریاد "آی گرگ، آی گرگ" چوپان به گوش رسید. مردم دویدند و خود را به گله رساندند و دیدند دوباره گوسفندی خورده شده است. ناگهان یکی از مردم، که از دیگران باهوش تر بود، به بقیه گفت: ببینید، ببینید. هنوز اجاق چوپان داغ است و استخوانهای گوشت سرخ شده و خورده شده گوسفندانمان در اطراف پراکنده است !!!
مردم که تازه متوجه شده بودند که در تمام این مدت، چوپان، دروغ می گفته است، فریاد برآوردند: آی دزد. آی دزد. چوپان دروغگو را بگیرید تا ادبش کنیم. اما ناگهان چهره مهربان و مظلوم چوپان تغییر کرد. چهره ای خشن به خود گرفت. چماق چوپانی را برداشت و به سمت مردم حمله ور شد. سگها هم که فقط از دست چوپان غذا خورده بودند و کسی را جز او صاحب خود نمی دانستند او را همراهی کردند.
بسیاری از مردم از چماق چوپان و بسیاری از آنها از "گاز" سگ ها زخمی شدند. دیگران نیز وقتی این وضعیت را دیدند، گریختند. در روزهای بعد که مردم برای عیادت از زخمی شدگان می رفتند به یکدیگر می گفتند: "خود کرده را تدبیر نیست". یکی از آنها پیشنهاد داد که از این پس وقتی داستان "چوپان دروغگو" را برای کودکانمان نقل می کنیم باید برای آنها توضیح دهیم که هر گاه خواستید گوسفندان، چماق، و سگ های خود را به کسی بسپارید، پیش از هر کاری در مورد درستکاری او بررسی کنید و مطمئن شوید که او دروغگو نیست.
اما معلم مدرسه که آنجا بود و حرفهای مردم را می شنید گفت: دوستان توجه کنید که ممکن است کسی نخست ""راستگو"" باشد ولی وقتی گوسفندان، چماق و سگ های ما را گرفت وسوسه شود و دروغگو شود. بنابراین بهتر است هیچگاه ""گوسفندان""، ""چماق"" و ""سگ های نگهبان"" خود را به یک نفر نسپاریم**.
حکایت چهار دانشجو
چهار دانشجو شب امتحان به جای درس خواندن به مهمونی و خوش گذرونی رفته بودند و هیچ آمادگی برای امتحانشون رو نداشتند.
روز امتحان به فکر چاره افتادند و حقه ای سوار کردند به اینصورت که سر و رو شون رو کثیف کردند و مقداری هم با پاره کردن لباس هاشون در ظاهرشون تغییراتی بوجود آوردند. سپس عزم رفتن به دانشگاه نمودند و یک راست به پیش استاد رفتند.
مسئله رو با استاد اینطور مطرح کردند:
که دیشب به یک مراسم عروسی خارج از شهر رفته بودند و در راه برگشت از شانس بد یکی از لاستیک های ماشین پنچر میشه و اونا با هزار زحمت و هل دادن ماشین به یه جایی رسوندنش و این بوده که به آمادگی لازم برای امتحان نرسیدند کلی از اینها اصرار و از استاد انکار، آخر سر قرار میشه سه روز دیگه یک امتحان اختصاصی برای این 4 نفر از طرف استاد برگزار بشه ...
آنها هم بشکن زنان از این موفقیت بزرگ، سه روز تمام به درس خوندن مشغول میشن و روز امتحان با اعتماد به نفس بالا به اتاق استاد میرن تا اعلام آمادگی خودشون رو ابراز کنند.
استاد قبل از امتحان با اونها این نکته رو عنوان می کنه که بدلیل خاص بودن و خارج از نوبت بودن این امتحان باید هر کدوم از دانشجوها توی یک کلاس جدا بنشینند و امتحان بدن که آنها هم به خاطر داشتن وقت کافی و آمادگی لازم با کمال میل قبول می کنند.
امتحان حاوی دو سوال و بارم بندی از نمره بیست بود:
1. نام و نام خانوادگی؟ 2 نمره
2. کدام لاستیک پنچر شده بود؟ 18 نمره
الف. لاستیک سمت راست جلو
ب. لاستیک سمت چپ جلو
ج. لاستیک سمت راست عقب
د. لاستیك سمت چپ عقب
روزی حضرت سلیمان مورچه ای را در پای کوهی دید که مشغول جابجا کردن خاک های پایین کوه بود.
از او پرسید: چرا این همه سختی را متحمل می شوی؟
مورچه گفت: معشوقم به من گفته اگر این کوه را جابجا کنی به وصال من خواهی رسید و من به عشق وصال او می خواهم این کوه را جابجا کنم.
حضرت سلیمان فرمود: تو اگر عمر نوح هم داشته باشی نمی توانی این کار را انجام بدهی.
مورچه گفت: "تمام سعی ام را می کنم...!"
حضرت سلیمان که بسیار از همت و پشتکار مورچه خوشش آمده بود برای او کوه را جابجا کرد.
مورچه رو به آسمان کرد و گفت: خدایی را شکر می گویم که در راه عشق، پیامبری را به خدمت موری در می آورد ...
چه بهتر که هرگز نومیدی را در حریم خود راه ندهیم و در هر تلاشی تمام سعی مان را بکنیم، چون پیامبری همیشه در همین نزدیکی ست ...
آیینه و شیشه
جوان ثروتمندی نزد عارفی رفت و از او اندرزی برای زندگی نیک خواست ...
عارف او را به کنار پنجره برد و پرسید: چه می بینی؟
گفت: آدم هایی که می آیند و می روند و گدای کوری که در خیابان صدقه می گیرد.
بعد آینه بزرگی به او نشان داد و باز پرسید: در آینه نگاه کن و بعد بگو چه می بینی؟
گفت: خودم را می بینم !
عارف گفت: ولی دیگر دیگران را نمی بینی !
آینه و پنجره هر دو از یک ماده ی اولیه ساخته شده اند و آن چیزی نیست جز "شیشه"
اما در آینه لایه ی نازکی از نقره در پشت شیشه قرار گرفته و در آن چیزی جز شخص خودت را نمی بینی
این دو شی شیشه ای را با هم مقایسه کن :
وقتی شیشه فقیر باشد، دیگران را می بیند و به آنها احساس محبت می کند.
اما وقتی از جیوه (یعنی ثروت) پوشیده می شود، تنها خودش را می بیند !
تنها وقتی ارزش داری که شجاع باشی و آن پوشش جیوه ای را از جلو چشم هایت برداری، تا بار دیگر بتوانی دیگران را ببینی و دوستشان بداری ...
میمون ها و کلاه فروش
کلاه فروشی روزی از جنگلی می گذشت. تصمیم گرفت زیر درخت مدتی استراحت کند. لذا کلاه ها را کنار گذاشت و خوابید. وقتی بیدار شد متوجه شد که کلاه ها نیست!
بالای سرش را نگاه کرد. تعدادی میمون را دید که کلاه ها را برداشته اند.
فکر کرد که چگونه کلاه ها را پس بگیرد. در حال فکر کردن سرش را خاراند و دید که میمون ها همین کار را کردند. او کلاه را از سرش برداشت و دید که میمون ها هم از او تقلید کردند.
به فکرش رسید... که کلاه خود را روی زمین پرت کند. لذا این کار را کرد. میمونها هم کلاهها را بطرف زمین پرت کردند و او همه کلاه ها را جمع کرد و روانه شهر شد.
سالهای بعد نوه او هم کلاه فروش شد. پدر بزرگ این داستان را برای نوه اش تعریف کرد و تاکید کرد که اگر چنین وضعی برایش پیش آمد چگونه برخورد کند ...
یک روز که او از همان جنگل گذشت در زیر درختی استراحت کرد و همان قضیه برایش اتفاق افتاد.
او شروع به خاراندن سرش کرد. میمون ها هم همان کار را کردند. او کلاهش را برداشت، میمون ها هم همان کار را کردند. نهایتا کلاهش را بر روی زمین انداخت. ولی میمون ها این کار را نکردند!
یکی از میمون ها از درخت پایین آمد و کلاه را از روی زمین برداشت و در گوشی محکمی به او زد و گفت : فکر می کنی فقط تو پدر بزرگ داری؟!
نکته : رقابت هیچگاه سکون نمی شناسد
تغییر دنیا
بر سر گور کشیشی در کلیسای وست مینستر نوشته شده است: "کودک که بودم می خواستم دنیا را تغییر دهم. بزرگتر که شدم متوجه شدم دنیا خیلی بزرگ است من باید انگلستان را تغییر دهم. بعدها انگلستان را هم بزرگ دیدم و تصمیم گرفتم شهرم را تغییر دهم. در سالخوردگی تصمیم گرفتم خانواده ام را متحول کنم. اینک که در آستانه مرگ هستم می فهمم که اگر روز اول خودم را تغییر داده بودم، شاید می توانستم دنیا را هم تغییر دهم!"
زشت ترین دختر کلاس
دختر دانش آموزی صورتی زشت داشت. دندان هایی نامتناسب با گونه هایش، موهای کم پشت و رنگ چهره ای تیره. روز اولی که به مدرسه جدیدی آمد، هیچ دختری حاضر نبود کنار او بنشیند! نقطه مقابل او دختر زیباروی و پولداری بود که مورد توجه همه قرار داشت. او در همان روز اول مقابل تازه وارد ایستاد و از او پرسید:
میدونی زشت ترین دختر این کلاسی ؟
یکدفعه کلاس از خنده ترکید …
بعضی ها هم اغراق آمیزتر می خندیدند. اما تازه وارد با نگاهی مملو از مهربانی و عشق در جوابش جمله ای گفت که موجب شد در همان روز اول، احترام ویژه ای در میان همه و از جمله من پیدا کند.
او گفت: اما بر عکس من، تو بسیار زیبا و جذاب هستی.
او با همین یک جمله نشان داد که قابل اطمینان ترین فردی است که می توان به او اعتماد کرد و لذا کار به جایی رسید که برای اردوی آخر هفته همه می خواستند با او هم گروه باشند. او برای هر کسی نام مناسبی انتخاب کرده بود. به یکی می گفت چشم عسلی و به یکی ابرو کمانی و … به یکی از دبیران، لقب خوش اخلاق ترین معلم دنیا و به مستخدم مدرسه هم محبوب ترین یاور دانش آموزان را داده بود. آری ویژگی برجسته او در تعریف و تمجید هایش از دیگران بود که واقعاً به حرف هایش ایمان داشت و دقیقاً به جنبه های مثبت فرد اشاره می کرد. مثلاً به من می گفت بزرگترین نویسنده دنیا و به خواهرم می گفت بهترین آشپز دنیا!
سالها بعد وقتی او به عنوان شهردار شهر کوچک ما انتخاب شده بود به دیدنش رفتم و بدون توجه به صورت ظاهری اش احساس کردم شدیداً به او علاقه مندم. پنج سال پیش وقتی برای خواستگاری اش رفتم، دلیل علاقه ام را جذابیت سحر آمیزش می دانستم و او با همان سادگی و وقار همیشگی اش گفت:
برای دیدن جذابیت یک چیز، باید قبل از آن جذاب بود!
در حال حاضر من از او یک دختر سه ساله دارم. دخترم بسیار زیباست و همه از زیبایی صورتش در حیرتند.
روزی مادرم از همسرم سؤال کرد که راز زیبایی دخترمان در چیست ؟
و همسرم اینگونه جواب داد:
من زیبایی چهره دخترم را مدیون خانواده پدری او هستم ...
شادی را هدیه کن حتی به کسانی که آن را از تو گرفتند
عشق بورز به آنهایی که دلت را شکستند
دعا کن برای آنهایی که نفرینت کردند
و بخند که خدا هنوز آن بالا با تـوست
مفهوم خانواده
با مردی که در حال عبور بود برخورد کردم
اووه ! معذرت میخوام … من هم معذرت میخوام.
دقت نکردم … ما خیلی مؤدب بودیم، من و اون غریبه خداحافظی کردیم و به راهمان ادامه دادیم؛ اما در خانه با آنهایی که دوستشان داریم چطور رفتار می کنیم ؟!
کمی بعد از آنروز، در یک غروب غمگین مشغول پختن شام بودم. دخترم خیلی آرام کنارم ایستاد اما همینکه برگشتم به او خوردم و تقریبا انداختمش ولی بدون کمترین توجهی با اخم به او گفتم: "اه ! ازسرراه برو کنار" قلب کوچکش شکست و رفت ! اصلا نفهمیدم که چقدر تند حرف زدم ...
وقتی توی رختخوابم بیدار بودم صدای آرام خدا در درونم گفت:
وقتی با یک غریبه برخورد میکنی، آداب معمول را رعایت میکنی اما با بچه ای که دوستش داری بد رفتار میکنی !
برو به کف آشپزخانه نگاه کن. آنجا نزدیک در، چند گل پیدا میکنی.
آنها گلهایی هستند که او برایت آورده بود. خودش آنها را چیده. صورتی و زرد و آبی ...
او تنها به این خاطر آرام ایستاده بود که سورپرایزت بکنه
هرگز اشکهایی که چشمهای کوچیکشو پر کرده بود ندیدی
در این لحظه بود که احساس حقارت کردم و بی امان اشکهایم سرازیر شدند.
آرام رفتم و کنار تختش زانو زدم ... بیدار شو کوچولو، بیدار شو. اینا رو برای من چیدی؟
گفتم دخترم واقعاً متاسفم از رفتاری که امروز داشتم. نمی بایست اونجور سرت داد می کشیدم
دخترم گفت : اشکالی نداره مامان چون من به هر حال دوستت دارم مامان
من هم دوستت دارم دخترم
و گلها رو هم دوست دارم
مخصوصا آبیه رو ...
کوچولوی من ادامه داد : اونا رو کنار درخت پیدا کردم ورشون داشتم چون مثل تو خوشگل هستن. میدونستم دوستشون داری، مخصوصا آبیه رو ...
آیا میدانید که اگر فردا بمیرید شرکت یا موسسه ای که در آن کار میکنید به آسانی در ظرف یک روز برای شما جانشین جدیدی می آورد؟
اما خانواده ای که به جا میگذارید تا آخر عمر فقدان شما را احساس خواهد کرد؟
و به این فکر کنید که ما خود را عجیب وقف کار میکنیم و به خانواده مان آنطور که باید اهمیت نمی دهیم!
چه سرمایه گذاری ناعاقلانه ای !
اینطور فکر نمی کنید؟!
به راستی کلمه "خانواده" یعنی چه ؟!
آیا شما واقعا خوشحال هستید؟ اگر صادقانه بگوییم، بسیاری از ما حتی به خودمان وقت نمی دهیم که به این سوال پاسخ دهیم. و اینکه آیا خوشبختی اصلا چه هست؟ باید چه شکلی باشد؟ و مهم تر از همه چگونه می توانید آن را به دست آورید؟
حالا که دارید به سال جدید می رسید بیایید به آنچه پشت سر گذاشته اید نگاهی بیندازید و یک برنامه خوشبختی برای خود بریزید و تصمیم بگیرید سال ۹۱ خوشبخت تر از سال قبل باشید. این که شما چند سال از عمرتان را گذرانده اید یا چند سال دیگر از آن باقی مانده است هیچ تاثیری در میزان خوشبختی شما ندارد، زیرا خوشبختی چیزی است که در هر لحظه می توانید آن را حس کنید.
همه ما در جستجوی خوشبختی هستیم. گاهی فکر می کنیم می توانیم آن را با صرف مقداری پول یا کنار گذاشتن یک عادت بد یا کسب پول بیشتر به دست آوریم و همینطور هر سال وقتمان را با همین روش صرف می کنیم. اما خوشبختی واقعی وقتی خودش را به ما نشان می دهد که از آنچه هستید و آنچه دارید لذت ببرید و از ویژگی های منحصربه فرد خود تقدیر کنید. در واقع خوشبختی وقتی شروع می شود که خودتان را دوست داشته باشید.
گرچه راه رسیدن به خوشبختی برای هر فرد متفاوت است، اما عشق به خود، به عنوان موجودی منحصر به فرد، که هرگز تکرار نخواهد شد، شاه کلید این گنجینه است. وقتی ما بتوانیم دست از شماتت خود به خاطر اشتباهاتمان برداریم و شروع به جشن گرفتن برای کارهای درستمان بکنیم بالاخره می توانیم خوشحال باشیم.
باید تفکرمان را در مورد خودمان تغییر دهیم و این برای بعضی ها راه دشواری است و البته خوشبختانه میانبری هم دارد که بتوان زودتر به مقصد رسید. آنچه می خوانید گزیده ای از میان نسخه های آزموده است.
● ورزش دوای جسم و روح
اگر ورزش نمی کنید همین حالا ورزش را شروع کنید. می دانید که ورزش شما را سلامت نگه می دارد و به کنترل وزنتان کمک می کند، اما آیا می دانید که ورزش خود یک داروی ضدافسردگی به شمار می رود؟
می توانید تصمیم بگیرید که در سال نو ورزش، بخشی از شیوه زندگی شما باشد. حتی یک ورزش ۲۰ دقیقه ای می تواند خلق و خوی شما را بهتر کند و احترام به خویشتن را افزایش دهد. همسر و فرزندانتان می توانند شما را در این مسیر همراهی کنند و در همین مسیر خوشبختی را تجربه کنید.
● قدم های کوچک برای مقصدی بزرگ
میانبر دوم سخت نگرفتن زندگی است. گفت آسان گیر بر خود کارها کز روی طبع سخت می گیرد جهان بر مردمان سختکوش. بسیاری از برنامه هایی که برای سال بعدمان در نظر می گیریم سختگیرانه تر از آن است که رغبتی به انجام آن پیدا کنیم. مثلا یک دفعه قرار می گذاریم ۲۰ کیلو، وزن کم کنیم چون از ظاهرمان خوشمان نمی آید.
فلسفه این تصمیم مشکل دارد. اگر قرار است طرز فکر خود را عوض کنیم به خاطر این است که خودمان را دوست داریم و به سلامتی خود اهمیت می دهید. باید برنامه هوشمندانه تری برای کاهش وزن ترتیب می دهیم.
● خود را سرزنش نکنید
رقابت چیز خوبی است، اما وضع اقتصادی ما ایرانی ها گاهی ما را در چنان موقعیتی قرار می دهد که احساس کمبود می کنیم. مثلا حسن کارمند بازنشسته ای است که ماهانه ۷۵۰ هزار تومان ثابت دریافت می کند و به طور متوسط در سال هشت میلیون تومان درآمد دارد، اما همچنان احساس ناخوشایندی از بی عرضگی او را اذیت می کند. او می گوید: اگر من هم مثل همکارم زمین زیادی خارج از تهران خریده بودم امروز که آن منطقه های بی ارزش، ارزش پیدا کرده مرا یک میلیارد می کرد، اما من بی فکر بودم. این نوع سرزنش کردن ها باعث می شود یک عمر احساس بدبختی کنیم. باز هم تکرار می کنم باید بتوانید خود را ببخشید و از آنچه دارید لذت ببرید.
● به استعدادهایتان پشت نکنید
توصیه دیگر این است که یکی از استعدادهای خود را پرورش دهید. اگر در کارتان این موضوع امکان پذیر نیست، راه دیگری بیابید البته اگر می توانید بهتر است کاری بیابید که متناسب با استعدادهای شما باشد. به بازی گرفتن نقاط قوت، شما را خوشبخت می کند مثلا اگر شما دبیری بازنشسته هستید، می توانید در یک آموزشگاه تدریس کنید یا به نویسندگی مشغول شوید.
● دوستانه ترین روابط
با کسانی که دوستشان دارید روابط خود را محکم تر کنید. آیا از این که ازدواجتان را به حال خودش رها کرده اید، راضی هستید ؟ بیشتر وقت تان را یا سر کار هستید یا دارید مطالعه می کنید؟ تماشاکردن سریال های پشت سر هم و خبر مشغولیت اصلی تان شده؟ این با خوشبختی فاصله زیادی دارد. اگر قرار است یک روز به خاطر نادیده گرفتن عزیزانتان خود را شماتت کنید امروز آنان را دریابید تا خوشبختی دوچندانی را تجربه کنید. سال ۹۱ را سال بهبود روابط قرار دهید و توجهی که دوست دارید دریافت کنید به عزیزانتان هدیه دهید.
● زمانی برای تولد عشق
توصیه بعدی در مورد ازدواج شماست. آیا هنوز سالگردهای ازدواجتان را جشن می گیرید و از ازدواجتان احساس خرسندی دارید؟ یا از ته دل از آن افسرده اید و به اصطلاح می سوزید و می سازید؟ اگر چنین است در این هفته های پایانی سال به این فکر کنید که چطور سال آینده عشق را دوباره در زندگی خود متولد کنید و به بازسازی روابط با همسرتان بپردازید. زندگی با یک زوج خوب چیزی است که به انسان حس خوشبختی می دهد.
گرچه راه رسیدن به خوشبختی برای هر فرد متفاوت است اما عشق به خود، به عنوان موجودی منحصر به فرد که هرگز تکرار نخواهد شد، شاه کلید این گنجینه استاگر به جایی رسیده اید که از ازدواج خود لذت نمی برید خودتان مسوول هستید و تنها کسی هستید که می توانید آن را تغییر دهید. با مهربانی و وضوح در مورد آن با همسرتان صحبت کنید. با هدایای کوچک و تصادفی یکدیگر را شاد کنید حتی اگر تهیه یک ناهار خوشمزه از بیرون و معاف کردن همسر خسته تان از ناهار پختن باشد، اما این کارها را از ته دل و برای خوشحالی و خوشبختی خودتان انجام دهید که فردا منتش را سر همسرتان نگذارید. خوبی، همیشه اثربخش است.
● قدرت قدردانی
توصیه بعدی این است که از دیگران قدردانی کنید. بله البته شما گاه به خانواده و دوستانتان می گویید که در موردشان چه فکری می کنید، اما در مورد همکارانتان چطور؟ آرایشگرتان، معلم فرزندتان، همسایه ای که وقتی به مسافرت می روید از خانه تان مراقبت می کند. بیشتر ما بیشتر به سر و صداهای اطراف اهمیت می دهیم تا آدم هایی که دوروبرمان زندگی مان را راحت تر می کنند.
تا حالا کسی که راه پله هایتان را تمیز می کند یا رفتگر محل را برای عید مبارکی در آغوش گرفته اید؟ همسایه تان را چطور؟ با این کار خودتان بیش از او احساس وجد و شعف خواهید کرد و با هر بار دیدن اطرافیانتان انگار خوشبختی تان تکثیر می شود. مطالعه ای که توسط استاد روان شناسی دانشگاه کالیفرنیا انجام شد نشان می دهد که افراد سپاسگزار ۲۵ درصد شادتر از افراد ناسپاس هستند.
● بخشایش و گشایش
اگر هیچ وقت نمی توانستید مسائل گذشته را نادیده بگیرید الان وقت آن است. این دو هفته فرصت دارید خوب فکر کنید و ببینید چه کسانی در فهرست غضب شما قرار دارند. هرچه بیشتر بتوانید ستم ها و تبعیض هایی که در حق تان روا شده را ببخشید، بیشتر احساس خوشبختی می کنید. اگر اجازه دهید درد، رنج، نفرت و غضب در شما لانه کند هرگز احساس خوشبختی نخواهید کرد.
تحقیقات دانشمندان نشان می دهد این افکار سمی علاوه بر استرس، باعث ایجاد انواع بیماری ها می شود. اگر کسی که از او ناراحتی دارید دیگر در دنیا نباشد هم به صورت نمادین می توانید نامه ای به او بنویسید و در کنار مزارش خاک کنید یا به نیت او به آب بسپارید یا بدون آدرس پست کنید یا هر چیز دیگری که به ذهنتان می رسد، خواهید دید که بسیار سبک و راحت می شوید.
شادی تنها چیزی است که بخشش آن، شما را ثروتمندتر می کند. کمک کردن به یک خانواده نیازمند، نذر غذای گرم برای بیماران یا نیازمندان یا حتی رهگذارانی که هنگام غروب از مقابل منزل شما گذر می کنند، کمک در امور خیریه و بخشش از موهبت های خدادادی که دارید، شما را خوشبخت تر می کند.
در این پست با لقمان حکیم، بیشتر آشنا می شویم. ابتدا از گلستان سعدی، دو حکایت در باره ی لقمان بخوانید.
حکایت اول:
لقمان را گفتند:ادب از که آموختی؟ گفت: از بی ادبان؛هرچه از ایشان در نظرم ناپسند آمد از فعلِ آن پرهیز کردم.
نگویند از سر بازیچه حرفی
کزان پندی نگیرد صاحب هوش
وگر صد باب حکمت پیش نادان
بخوانند آیدش بازیچه در گوش
حکایت دوم:
کاروانی در زمین یونان بزدند و نعمت بی قیاس ببردند. بازرگانان گریه و زاری کردند و خدا و پیمبر شفیع آوردند و فایده نبود.
چو پیروز شد دزد تیره روان
چه غم دارد از گریه ی کاروان
لقمان حکیم اندر آن کاروان بود. یکی گفتش از کاروانیان: مگر اینان را نصیحتی کنی و موعظه ای گویی تا طرفی از مال ما دست بدارند که دریغ باشد چندین نعمت که ضایع شود. گفت: دریغ کلمه ی حکمت با ایشان گفتن.
آهنی را که موریانه بخورد
نتوان برد ازو به صیقل زنگ
با سیه دل چه سود گفتن وعظ
نرود میخ آهنی در سنگ
همانا که جرم از طرف ماست.
به روزگارِ سلامت شکستگان دریاب
که جبر خاطر مسکین بلا بگرداند
چو سائل از تو به زاری طلب کند چیزی
بده وگرنه ستمگر به زور بستاند.
راستی این لقمان کیست که سوره ای در قرآن به نام اوست و هرجا سخن ازایمان و حکمت است، به یادش می افتند و سخنانش را که چون گنجی گرانبها هستند، نقل می کنند؟
نام لقمان در دو آيه از قرآن در (سوره ی لقمان) آمده است ، در قرآن دليل صريحى بر اينكه او پيامبر بوده است يا تنها يك فرد حكيم ، وجود ندارد، ولى لحن قرآن در مورد لقمان ، نشان مى دهد كه او پيامبر نبود، زيرا در مورد پيامبران سخن از رسالت و دعوت به سوى توحيد و مبارزه با شرك و انحرافات محيط و عدم مطالبه اجر و پاداش و نيز بشارت و انذار در برابر امت ها معمولاً ديده مى شود، در حالى كه در مورد لقمان هيچيك از اين مسائل ذكر نشده و تنها اندرزهاى او كه به صورت خصوصى با فرزندش بيان شده - هر چند محتواى آن جنبه ی عمومى دارد - آمده است ، و اين گواه بر اين است كه او تنها يك مرد حكيم بوده است .
در حديثى كه از پيامبر گرامى اسلام (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) نيز نقل شده چنين مى خوانيم :«به حق مى گويم كه لقمان پيامبر نبود، ولى بنده اى بود كه بسيار فكر مي كرد، ايمان و يقينش عالى بود، خدا را دوست مى داشت ، و خدا نيز او را دوست داشت ، و نعمت حكمت بر او ارزانى فرمود .» در بعضى از تواريخ آمده است كه لقمان غلامى سياه از مردم سودان مصر بود، و با وجود چهره ی نازيبا، دلى روشن و روحى مصفا داشت ، او از همان آغاز به راستى سخن مى گفت ، و امانت را به خيانت نمى آلود، و در امورى كه مربوط به او نبود دخالت نمى كرد.بعضى از مفسران احتمال نبوت او را داده اند ولى چنانكه گفتيم هيچ دليل بر آن نيست .
در عظمت مقام او همين بس كه خدا اندرزهايش را در كنار سخنان خود قرار داده ، و در لابلاى آيات قرآن ذكر فرموده است ، آرى هنگامى كه قلب انسان بر اثر پاكى و تقوى به نور حكمت روشن گردد، سخنان الهى بر زبانش جارى مى شود و همان مى گويد كه خدا مى گويد، و آن گونه مى انديشد كه خدا مى پسندد!
درباره اش این چنین نیز نوشته اند:« در دوران کودکی حضرت داود علیه السلام، در خانواده ای که نسب آن به حضرت ابراهیم علیه السلام منتهی می شد، کودکی سیهفام چشم به جهان گشود. سپس بر اثر داشتن ملکات فاضله، هوش سرشار، عقل و تدبیر فوق العاده ، تجربه و پختگی، بیان شیرین و منطق محکم، به نام لقمان حکیم معروف گردید.
خصوصیات زندگی او درست ضبط نگردیده ولی سخنان حکیمانه وی زینت بخش صفحات کتاب های اخلاقی، تفاسیر و تاریخ است. قراّن کریم نیز حکمتهای او را بیان نموده و سورهای در قرآن به نام اوست. حماد بن عیسی نقل میکند که حضرت صادق علیه السلام چنین فرمود:« لقمان در سایه حسب و نسب، ثروت و مال، نیرومندی و زیبایی به آن مقام نرسید؛ بلکه او مردی بود که در اطاعت خداوند استقامت داشت، گرد حرام نمیگشت، آرام و باوقار و تیزبین بود، در هر موضوعی عمیق فکر می کرد، از هر حادثهای درس عبرت میگرفت، کمتر مزاح و خنده میکرد، از اقبال دنیا خوشحال نمیشد و از پشت کردن آن اندوهناک نمیگشت، فرزندان زیادی داشت و در مرگ آنها زمام بردباری را از دست نداد.
یکی از صفات زیبای او این بود که هر گاه دو نفر با یکدیگر اختلاف پیدا میکردند، تا میان آنها صلح و صفا برقرار نمیساخت از پای نمینشست. مجالس دانشمندان و بزرگان را مغتنم میشمرد، برای دادرسان و داوران و زمامداران تأسف میخورد که چگونه فریب مقام چندروزه دنیا را میخورند. »
با خواندن اندرزهای لقمان به فرزندش، می توانیم با روحیه ی والای او بیشتر آشنا شویم:
اندرزها ی ارزشمند لقمان به فرزندش:
1- فرزندم هيچكس و هيچ چيز را با خداوند شريك مكن!
2- با پدر و مادرت بهترين رفتار را داشته باش!
3- بدان كه هيچ چيز از خداوند پنهان نمي ماند!
4- نماز را آنگونه كه شايسته است بپادار!
5- اندرز و نصيحت ديگران را فراموش مكن!
6- در مقابل پيش آمدها شكيبا باش !
7- از مردم روي مگردان و با آنها بي اعتنا مباش!
8- با غرور و تكبر با ديگران رفتار مكن!
9- در راه رفتن ميانه رو باش!
10- بر سر ديگران فرياد مكش و آرام سخن بگو!
11- از طريق اسماء و صفات خداوند او را به خوبي بشناس!
12- به آنچه ديگران را اندرز مي دهي خود پيشتر عمل كن!
13- سخن به اندازه بگو!
14- حق ديگران را به خوبي اداء كن!
15- راز و اسرارت را نزد خود نگاه دار!
16- به هنگام سختي دوست را آزمايش كن!
17- با سود و زيان دوست را امتحان كن!
18- با بدان و جاهلان همنشيني مكن!
19- با انديشمندان و عالمان همراه باش!
20- در كسب و كار نيك جدّي باش!
21- بر كوتاه فكران و ضعيفان اعتماد مكن!
22- با عاقلان ايماندار مدام مشورت كن!
23- سخن سنجيدۀهمراه با دليل را بيان كن!
24- روزهاي جواني را غنيمت بدان!
25- هم مرد دنيا و هم مرد آخرت باش!
26- ياران و آشنايان را احترام كن!
27- با دوست و دشمن خوش اخلاق باش!
28- وجود پدر و مادر را غنيمت بشمار!
29- معلم و استاد را همچون پدر و مادر دوست بدار!
30- كمتر از درآمدي كه داري خرج كن!
31- در همۀامور ميانه رو باش!
32- گذشت و جوانمردي را پيشه كن!
33- هر چه كه مي تواني با مهمان مهربان باش!
34- در مجالس و معابر چشم و زبان را از گناه باز دار!
35- بهداشت و نظافت را هيچگاه فراموش مكن!
36- هيچگاه دوستان و هم كيشان خود را ترك مكن!
37- فرزندانت را دانش و دينداري بياموز!
38- سواركاري و تيراندازي و ... را فراگير!
39- در هر كاري از دست و پاي راست آغاز كن!
40- با هر كس به اندازۀ درك او سخن بگو!
41- به هنگام سخن متين و آرام باش!
42- به كم گفتن و كم خوردن و كم خوابيدن خود را عادت بده!
43- آنچه را كه براي خود نمي پسندي براي ديگران مپسند!
44- هر كاري را با آگاهي و استادي انجام بده!
45- نا آموخته استادي مكن!
46- با ضعيفان و كودكان سرّ خود را در ميان نگذار!
47- چشم به راه كمك و ياري ديگران مباش!
48- از بدان انتظار مردانگي و نيكي نداشته باش!
49- هيچ كاري را پيش از انديشه و تدبر انجام مده!
50- كار ناكرده را كرده ی خود مدان!
51- كار امروز را به فردا مينداز!
52- با بزرگتر از خود مزاح مكن!
53- با بزرگان سخن طولاني مگو!
54- كاري مكن كه جاهلان با تو جرأت گستاخي پيدا كنند!
55- محتاجان را از مال خود محروم مگردان!
56- دعوا و دشمني گذشته را دوباره زنده مكن!
57- كار خوب ديگران را كار خود نشان مده!
58- مال و ثروت خود را به دوست و دشمن نشان مده!
59- با خويشاوندان قطع خويشاوندي مكن!
60- هيچگاه پاكان و پرهيزكاران را غيبت مكن!
61- خود خواه و متكبر مباش!
62- در حضور ايستادگان منشين!
63- در حضور ديگران دندان پاك مكن!
64- با صداي بلند آب دهان و بيني را پاك مكن!
65- به هنگاه خميازه دست بر دهان خويش بگذار!
66- حالت خستگي را در حضور ديگران ظاهر مكن!
67- در مجالس انگشت در بيني مينداز!
68- كلام جدي را با مزاح آميخته مكن!
69- هيچكس را پيش ديگران خجل و رسوا مكن!
70- با چشم و ابرو با ديگران سخن مگو!
71- سخن گفته شده را تكرار مكن!
72- از شوخي و مزاح خود كمتر كن!
73- از خود و خويشاوندان نزد ديگران تعريف مكن!
74- از پوشيدن لباس و آرايش زنان پرهيز كن!
75- از خواسته هاي نابجاي زن و فرزندان پيروي مكن!
76- حرمت هر كس را در حد خود نگاه دار!
77- در بد كاري با اقوام و دوستان همكاري مكن!
78- از مردگان به نيكي ياد كن!
79- از خصومت و جنگ افروزي جدّاً پرهيز كن!
80- با چشم احترام به كار ديگران نگاه كن!
81- نان خود را بر سفره ي ديگران مخور!
82- در هيچ كاري شتاب مكن!
83- براي جمع آوري بيش از حد مال و ثروت حرص مخور!
84- به هنگام خشم شكيبا باش و سخن سنجيده بگو!
85- از پيش ديگران غذا و ميوه بر مدار!
86- در راه رفتن از بزرگان پيشي مگير!
87- سخن و كلام ديگران را قطع مكن!
88- به هنگام راه رفتن جز به ضرورت چپ و راست خود را نگاه مكن!
89- در حضور مهمان بر كسي خشم مگير!
90- مهمان را به هيچ كاري دستور مده!
91- با ديوانه و مست سخن مگو!
92- براي كسب سود و دوري از زيان، آبروي خود را مريز!
93- در كار ديگران كنجكاوي و جاسوسي مكن!
94- در اصلاح ميان مردم هيچ گاه كوتاهي مكن!
95- ادب و تواضع را هيچ گاه فراموش مكن!
96- با خداوند صادق و با مردم با انصاف باش!
97- بر آرزو ها و خواسته هاي خود غالب باش!
98- خدمتكاري بزرگان و همكاري با مستمندان را فراموش مكن!
99- با بزرگان با ادب و با كودكان مهربان باش!
100- با دشمنان مدارا كن و در مقابل جاهلان خاموش باش!
101- در مال و مقام ديگران طمع مكن!
102- از رفت و آمد و مال و مرام و مسلك خويش كمتر بگو!
103- به جز خداوند هيچ كس و هيچ چيز را فرمانروا و فريادرس خويش مشمار!
104- عمر و روزي با حساب و كتاب است، پس مترس و طمع مكن!
105- عمر را براي عمل و عبادت و پاكي و پرهيزكاري غنيمت بدان!
106- اگر بهشت را مي طلبي از فساد و ستم و گردن كشي پرهيز كن!
107- سرچشمه ي زشتي ها را دنيا پرستي و مستي و ناداني بدان!
108- به جز در حق و راستي بندگان خدا را بندگي و فرمانبري مكن!
لقمان به پسرش گفت:
فرزندم،هزار حكمت آموختم و از اين هزار حكمت چهارصد حكمت انتخاب كردم و از اين چهارصد حكمت هشت حكمت برگزيدم كه جامع جميع كمالات است :
دو چيز را هرگز فراموش مكن : 1- خدارا 2- مرگ را
دو چيز را هميشه فراموش كن:
-1 به كسي خوبي كردي
-2 كسي به تو بدي كرد
اما چهار حكمت ديگر:
-1 در نماز ايستادي دل نگهدار
-2در سفره اي وارد شدي شكم نگهدار
-3در خانه اي داخل شدي چشم نگهدار
-4به مجلسي وارد شدي زبان نگهدار
لقمان به فرزندش چنين مى گفت : پسرم ! دنيا درياى ژرف و عميقى است كه خلق بسيارى در آن غرق شده اند، تو كشتى خود را در اين دريا ايمان به خدا قرار ده ، بادبان آن را توكل بر خدا، زاد و توشه ات را در آن تقواى الهى ، اگر از اين دريا رهائى يابى به بركت رحمت خدا است ، و اگر هلاك شوى به خاطر گناهان تو است.
اين داستان نيز از لقمـان معروف است : در آن هنگام كه به صورت برده اى براى آقايش كار مى كرد، روزى اربابش به او گفت : گوسفندى براى من ذبح كن و دو عضو كه بهترين اعضاى آنست براى من بياورلقمان گوسفندى را ذبح كرد و زبان و دل آن را براى وى آورد .چند روز ديگر همين دستور را به او داد منتها گفت ، دو عضو كه بدترين اعضاى آن است براى من بياور لقمان بار ديگر گوسفندى را ذبح كرد و همان زبان و دل را براى او آورد، او تعجب كرد و از اين ماجرا سؤ ال كرد، لقمان در پاسخ گفت : قلب و زبان اگر پاك باشند از هر چيز بهترند و اگر ناپاك شوند از همه چيز خبيثتر و بدتر!.
توضیح مختصری در مورد حکمت
خداوند در نخستين آيه ی سوره لقمان مى فرمايد: ما به لقمان حكمت داديم ، و به او گفتيم كه براى خدا شكرگزارى كن ، چرا كه هر كس شكر نعمت او را ادا كند، به سود خويش شكر كرده ، و هر كس كفران كند، زيانى به خدا نمى رساند، چرا كه خداوند، بى نياز و ستوده است.
براى حكمت معانى فراوانى ذكر كرده اند، مانند شناخت اسرار جهان هستی - آگاهى از حقايق قرآن - رسيدن به حق از نظر گفتار و عمل معرفت و شناسائى خداوند.اما همه ی اين معانى را مى توان يك جا جمع كرده و در تفسير حكمت چنين گفت : حكمتى كه قرآن از آن سخن مى گويد و خداوند به لقمان عطا فرموده بود، مجموعه اى از علم و معرفت و اخلاق پاك و تقوا و نور هدايت بوده است.
نمونه ای از سخنان سید جمال الدین افغانی
۱- کسیکه ادعا دارد که دین اسلام به سختی و دشواری دستور می دهد نه سهولت و آسانی و به ضرر امر صادر میکند نه به نفع، قضاوت کور کورانه کرده خیلی دروغ گفته است
۲- چشم انسان کور باشد بهتر است از اینکه بینش و طرز فکر او کور گردد
۳- علم دارای پوست و مغز است کسیکه به پوست اکتفا می ورزد در دریای بیکران غرق گشته.
۴- بهترین رنگ بیرق آزادی خون مجاهدین قهرمان است
۵- آزادی خواهی یک آرزو است تحصیل آن کار و پیکار می خواهد و انسان را وادار به پذیرش قربانی و ایثار و قبول خطرها و مشکلات می گرداند
۶- اعتماد مظلوم بر وعده های ظالم کشنده تر از توپ و شمشیر است
۷- ملتی که برای تحصیل حق، یک ساعت جهاد کرد برای او بهتر از زندگی کردن در ذلت تا قیامت است
۸- اگر ملتی از ستمگران از دیگر اسباب و عوامل بدون سخن استفاده نمیکند، پس آن ملت گمراه تر از حیوانات چهار پاه اند
۹- آزادی فکری و بیان گرفته می شود و داده نمی شود، آزادی و استقلال وطن به گفتار حاصل نمی گردد
۱۰- پیشوا همان کس است که مردم را به اعمال و افعال خود رهبری می کند نه به اوامر و اقوال خود
۱۱- بد ترین درد مردم مشرق زمین اینست که آنها در اتحاد میان خود با هم اختلاف دارند و در تایید اختلاف با همدیگر متحد و اتفاق نظر دارند، آنها در میان خود عهد و پیمان بسته و متحد شده اند که میان خود یک پارچه و متحد و متفق نشوند
۱۲- حقایق را نمی توان به گمان و خیال و توهم از میان برد
۱۳- کثرت مویدان دعوتگر و یا دعوت بدون علم و دانش و دعوای صحت آن دست آوردی ندارد و موجب ذلت است. و شمار کمی از مویدان و پیروان دعوت و تبلیغ بر مبنا و اساس علم مقام و منزلت دارند و دعوت دوام هم میکند
۱۴- قدامت همیشه برتری و تفوق بار نمی آورد
۱۵- نیرومندی بتی خوفناک است و ناتوانی شبحی است زادهء همین ضعف و انسان ضعیف و ناتوان در برابر قوت و نیرومندی سر فرود می آورد و به خدا بودن قوی تصدیق می کند.
۱۶- پست ترین مردم کسی است که زندگی خود را در مرگ دیگران می جوید و بزرگترین آنها همان کسی است که زندگی دیگران را گرچه یک نفر هم باشد در بدل مرگ خود می خواهد.
۱۷- پستی و حقارت را برگزیدن آسانتر از طلب عزت و وقار است
۱۸- هر کس از شاهان بدون ارتکاب جرمی بترسد بردهء پستی بیش نیست
۱۹- صاحب حق قوی است گرچه در مقام ضعف قرار دارد و دوستدار باطل ضعیف است گرچه در ظاهر قوی معلوم شود
۲۰- کمتر اتفاق می افتد که حق بدون زحمت بدست بیاید
۲۱- ملت بدون اخلاق، نیست و نابود است و اخلاق بدون عقیده دست آوردی ندارد و عقیده ء بدون فهم و علم عقیده نیست
۲۲- بهترین ترازوی اعمال ملتها اخلاق آنها است
۲۳- جویندگان حکمت بسیار اند، اما عمل کنندگان کم اند
۲۴- بزرگترین دلیل بر همت شخص مخالفت آشکارای او با عرف و عاداتی می باشد که بطلان آن اشکار است
۲۵- دو حکیم عاقل در ملت دو میلیونی، بهتر از هزار مردی که در آن ملت تظاهر به عقل کرده مدعی حکمت می شوند
۲۶- اگر جاهلان حاکم شوند نظم و نسق جامعه از همدیگر متلاشی گردد
۲۷- اگر ساحه و میدان از مردم عاقل خالی بماند برای پر کردن آن جاهلان و مردم نادان با همدیگر به مسابقه بپردازند
۲۸- جاهل و نادان زنده، مرده ء بیش نیست و عالم مرده زنده است
۲۹- کسی که خود را اصلاح کرده نتواند کس دیگری را اصلاح کرده نمی تواند
30 - - اگر به دست و پای انسان زنجیر انداخته شود بهتر از اینست اوهام و خرافات بر عقل او بند و زنجیر بیندازد
۳۱- ترسی که از چوکی و مقام حاکم نه از عدل و قضاوت منصفانهء او برای انسان دست می دهد باید بیشتر از احترام او مورد استهزاء و مسخره قرار بگیرد
۳۲- بیشترین زمامداران مشرق زمین در موقفی قرار دارند که اگر یکی از آنها در عمیق ترین چاه بردگی انداخته شود و لقب های بزرگی مجرد، و بدون محتوای او حفظ گردد بی تفاوت مانده دنیا را برای خود جنت می پندارد
۳۳- کسیکه هیزم برای فروش جمع می کند بهتر از کسی است که طلا را ذخیره می نماید
۳۴- عاقل همان کسی است که آنچه به خود پسند ندارد به دیگری نیز نمی پسندد
۳۵- احزاب سیاسی بهترین دواء اند اما در مشرق زمین در اًغلب حالات به بدترین درد و مرض تبدیل می گردد
۳۶- چکاچک شمشیر ها بدون جنگ و افتخار به لباس جنگی در زمان صلح نشانهء ترس در میدان کارزار است
۳۷-مرد ادیب در مشرق زمین می میرد اما زنده است و زنده است گرچه مرده است
۳۸- دست آورد های عقل زمانی سودمند است که از قیودات اوهام رهایی یابند
۳۹- نو آموز آغاز مقدامات علوم گمان می کند که دریایی از علم آموخته و کفایت می کند اما طالب راسخ و استوار در طلب علم تحقیق کرده به این عقیده است که در ابتدای طلب آن قرار دارد
۴۰- هر گاه انسان با خود محاسبه نماید همان طوریکه دیگران را مورد احتساب قرار می دهد در این صورت اشتباهات او کم شده و به کمال نزدیک می شود.
مطالب بالا برگرفته شده از کتابی (حکیم مشرق زمین، سید جمال الدین افغان)
صفحاتی ۱۳۶-۴۰
آری، آری، زندگی زیباست
زندگی آتشگهی دیرنده پا برجاست
گر بیفروزیش، رقص شعلهاش در هر کران پیداست
ورنه، خاموش است و خاموشی گناه ماست
روزهای شما، زندگیتان را میسازد. اگر روزهایتان را خوب و شاد سپری کنید عمرتان زیبا خواهد گذشت. برای لذت بردن از زندگی باید سعی کنیم از اتفاقات روزمره و ساده حداکثر استفاده را کرده و آنها را به کام خود شیرین کنیم. برای اینکه در زندگی همیشه شاد و راضی باشید میتوانید به راهکارهای زیر عمل کنید. مطمئن باشید که انجام این کارها زیاد سخت نیست و به امتحانش میارزد.
1. زیبایی را ستایش کنید.
هر روز ما با انواع زیبایی در اشکال و فرمهای مختلف روبهرو میشویم و جای بسی تاسف است که این زیباییها برای بسیاری از مردم به صورت عادت درمیآیند، به طوریکه حتی دیگر آنها را نمیبینند. دوباره به مردم، گیاهان، وسایل، ساختمانها و چیزهایی که در اطرافتان است نگاه کنید و لحظهای را به ستایش و تقدیر از آنها بپردازید و سعی کنید ببینید که چه چیزی آنها را اینقدر خاص کرده است.
2. لبخند بزنید.
اگر لبخند نزنید یعنی تمام روز خود را هدر دادهاید. این حرف بیهودهای نیست. هرگز خود را آنقدر مشغول نکنید که فرصت خندیدن پیدا نکنید یا آنقدر جدی نباشید که مانع لبخند زدن شما شود. در عوض اطراف خود را با افراد شاد پر کنید.
3. به طبیعت بروید.
طبیعت یک شفادهنده فوقالعاده اضطراب و نگرانیهای زندگی مدرن است. خوردن ناهار در پارک، قدم زدن در حیاطی پر از گل و گیاه یا دیدن غروب خورشید مثالهایی ساده برای لذت بردن از طبیعت در طول روز هستند.
4. با اطرافیان ارتباط برقرار کنید.
در بیشتر موارد طرز ارتباط ما با افراد پیرامونمان بیشترین شادی را در زندگی به ما میدهد. شاید بهترین راه لذت بردن از کار، به جای ارتقای شغلی، داشتن ارتباطات خوب با همکارانتان باشد که میتواند در ایجاد لذت در شما بسیار موثر باشد.
5. برای خود لذتهای ساده ایجاد کنید.
نوشیدن یک فنجان چای داغ، بازی با پسر ۸ ماههتان یا پختن یک غذای عالی؛ شاید اینها فعالیتهای خیلی هیجانآوری به نظر نرسند، اما برای خیلی از افراد میتواند ایجاد شادی و نشاط کند. یک لحظه بایستید و به این فعالیتهای ساده روزمره توجه کنید. خواهید دید که با انجام این فعالیتها، زندگیتان لذتبخشتر خواهد شد.
6. یاد بگیرید.
بین یادگیری مطالب و چیزهای جدید و شادی ارتباطی قوی برقرار است. برای ایجاد این ارتباط باید مغز خود را وادار کنید تا هر روز چیز جدیدی یاد بگیرد. مثلا در راه رسیدن به منزل از محل کار یا بالعکس فرصت خوبی برای یادگیری است. میتوانید از روزنامه، مجله، کتابهای جیبی یا حتی نوارهای آموزشی به این منظور استفاده کنید.
7. صبح و شب خود را تغییر دهید.
آیا صبحها با عجله آماده شده و از منزل خارج میشوید؟ آیا شبها تلویزیون را خاموش کرده و مستقیما به رختخواب میروید؟ مزایای فراوان یک تغییر کوچک در زندگی روزمره را میتوانید تجربه کنید. مثلا صبحها میتوانید یکساعت زودتر بیدار شوید و وقتتان را صرف خودتان کنید یا به مطالعه یا ورزش بپردازید. شبها قبل از خواب هم میتوانید روزتان را مرور کرده و یا مدیتیشن انجام دهید.
8. موفقیتهای خود را جشن بگیرید.
در طول روز مطمئنا به موفقیتهای کوچکی دست مییابیم. شاید شما با یک مشتری بداخلاق به صورت موفقیتآمیزی ارتباط برقرار کرده و موفق به فروش کالاهایتان شده باشید یا سر کار از شما تعریف شده باشد. اینها اتفاقاتی نیستند که ارزش جشن گرفتن داشته باشند اما چرا لحظهای را صرف تشویق خودتان نمیکنید؟ تجربهتان را با یک فرد دیگر شریک شوید و به خودتان یک ناهار لذیذ هدیه دهید یا خود را از نظر روحی تشویق کنید.
به جز راههایی که در بالا گفته شد یک تکنیک دیگر به نام "شادی هر روزه" وجود دارد که بسیار موثر بوده و راهی است برای اینکه زندگی را واقعا زندگی کنید. این روش به شما میآموزد به یاد بیاورید امروزی که در حال زندگی در آن هستید میتواند شاد باشد و بنابراین شما تشویق میشوید که امروزتان را شاد شاد بگذرانید. این بدین معنا نیست که روزتان را طوری بگذرانید که گویی فردایی وجود ندارد. برنامهریزی برای آینده بسیار مهم است اما مهمتر این است که به خاطر فردا، امروزتان را نادیده نگیرید. به یاد داشته باشید که تنها راه رسیدن به آیندهای خوب عبور از یک سری از این "امروز"هاست.
2- همیشه درون خود را بازبینی کن و در این بازنگریها منصف باش.
3- کنترل زندگى خود را به دست بگیر و هیچگاه نسخههای درمانى دیگران را در زندگى پیاده نکن.
4- هم به خوبیهایش فکر کن هم به بدیهایش و هنگام بحث هر دو را مد نظر داشته باش.
5- خود روانپزشک خویشتن باش، با جملات نیرو بخش و درمان گر بعد از هر دلخوری به خود نیرویی تازه ببخش و بدان که این نیز بگذرد.
6- کمتر صحبت کن و بیشتر عمل. هنگام ناراحتی زیاد سخن نگو، عمل کن (عمل شما سکوت و آرامش در چهره ی شماست) چرا که به هنگام ناراحتی تعادل روحی بر هم میخورد و مسائلی گفته میشود که گاه مشکل را پیچیده تر میکند.
7- عیبهای همسرت را دوست داشته باش.
8- مردها همه یکسانند این یک روال جهانى است.
9- مسائل کوچک را نادیده بگیر.
10- مقایسه نکن. هیچگاه همسرت را با دیگری مقایسه نکن چرا که مردها در عین یکسان بودن هرکدام دنیایی خاص دارند.
11- سعی کن اختلاف سلیقههایتان به نزاع نیانجامد. این را بدان که تفاوتها شکاف بوجود نمی آورد عدم تفاهم است که شکافها را بیشتر میکند. تفاوت در اصل بسیار سازنده است اگر از آن برای تعالى استفاده کنید.
12- وقت آزاد خود را تنظیم کنید. این کار را برای همه اعضاء خانواده انجام دهید و وقتى را هم به پدر بزرگها و مادربزرگها اختصاص دهید با این کار برای خود و والدینتان ارزش قائل میشوید.
13- سعی نکن برای همه رفتارهای همسرت دلیل بیابی. چرا که خواستگاه و پرورش گاه هر کدام از ما برایمان رفتارهایی را نهادینه میکند. با تلاش و صبر آن دسته از رفتار هاى نادرست را که نهادینه شده از وجود هم محو کنید.
14- عشق پایدار نیازمند احترام و بازگشت بعد از هر دلخوری است.
15- قرارهای دو نفره را فراموش نکنید. مانند اوائل ازدواج برای او نامههای عاشقانه و کوتاه بنویسید و یا با او در یک جای خاطره انگیز قرار بگذارید.
16- با همسرت مثل یک دوست باش و مشکلات خود را همانند یک دوست با او حل کن.
17- با عشق همسرت را رام خود کن.
18- جذابیت خود را همیشه حفظ کنید حتى اگر چندین سال از ازدواجتان مى گذرد.
19- بعضی مواقع با قواعد همسرت در زندگى بازی کن. این نوعی احترام به افکار و منش اوست و این را بدان كه او قدر این کار را خواهد دانست.
تبادل لینک هوشمند برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان نهایت بینهایت و آدرس sakhi.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.